دنیا از دیدگاه حضرت على (علیه السلام)

دنیا از دیدگاه حضرت على (علیه السلام)



بهترین راه براى شناخت چهره واقعى دنیا ، آن چهره اى که به عنوان بهترین عامل براى رشد و کمال است ، آن چهره اى که به عنوان نعمت الهى فرا راه آدمى است ، مراجعه به آثار پر بهاى اسلامى است .
با شناخت دنیا از دیدگاه معارف الهى که سرچشمه اش عقل پر بهاى اولیاى خداست ، انسان در خط حسنات قرار گرفته و از رذایل گریزان مى گردد .
على (علیه السلام) در برابر مردى که از دنیا نکوهش مى کرد فرمود :


اِنَّ الدُّنْیا دارُ صِدْق لِمَنْ صَدَّقَها وَدارُ عافِیَة لِمَنْ فَهِمَ عَنْها وَدارُ غِنىً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْها وَدارُ مَوْعِظَة لِمَنِ اتَّعَظَ بِها مَسْجِدُ اَحِبَّاءِ اللهِ وَمُصَلَّى مَلائِکَةِ اللهِ وَمَهْبِطُ وَحْىِ اللهِ وَمَتْجَرُ اَوْلِیاءِ اللهِ ، اکْتَسَبُوا فِیهَا الْرَّحْمَةَ وَرَبِحُوا فِیْها الْجَنَّةَ(1) .
« این دنیا جاى صدق و راستى است براى آن کس که با آن به راستى رفتار کند ، و خانه تندرستى است براى آن کسى که از آن چیزى بفهمد ، و سراى بى نیازى است براى آن کس که از آن توشه برگیرد ، و محل اندرز است براى آن کس که از آن اندرز گیرد . مسجد دوستان خدا و نمازگاه فرشتگان پروردگار و محل نزول وحى خدا و تجارت خانه اولیاى حق است . آنها در اینجا رحمت حق را به دست آوردند و بهشت را سود خود قرار دهند » .


نکات مورد نظر در این روایت
1 ـ دنیا ، براى کسى که با چشم حقیقت بین آن را بنگرد ، و در آن دقت کند که تمام جزء جزء بنایش درست بنا شده ، و به درستى باعث این نظام متقن گشته و عقل ، علم و حکمت از همه جوانبش آشکار است ، سراى راستى است .
دنیا براى کسى که ملاحظه کند ، که این عدل و حکمت معلول حکومت قوانین تکوینى است و اگر این حکومت نبود محصولى جز هرج و مرج از دنیا توقع نمى رفت ، سراى راستى است .
انسان باید از این نظام درست و وجود عدل و حکمت در آن ، به آن نتیجه برسد : که این راستى و درستى ، جز اراده و رهنمودهاى حق چیزى نبوده و رهنمودهاى الهى به غیر از ایمان و عمل صالح و صفات پسندیده اخلاقى برنامه دیگرى نیست .
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ
1 ـ نهج البلاغه : حکمت 131 ; خصایص الأئمة : 102 ; غرر الحکم : 133 ، حدیث 2275 .




2 ـ دنیا ، براى کسى که بفهمد، سراى ایمنى از عذاب فردا و ن
جات از ذلّت امروز است . فراهم کردن زمینه ایمنى در سایه دو برنامه محقق است :
الف ـ قبول تمام برنامه هاى الهى ، اعم از آنچه درکتب آسمانى و فرهنگ پر بهاى انبیا و امامان است .
ب ـ به اجرا گذاردن آن برنامه ها .
و به تعبیر دیگر ایمنى از ذلّت دنیا و عذاب آخرت ، در سایه حکمت نظرى و عملى است .


3 ـ دنیا ، سراى توانگرى است براى کسى که از آن توشه بردارد .
آرى! بهترین سرمایه ها و مایه هاى توانگرى که عبارت از قوانین خدا ، برنامه هاى پیامبران ، دستورات امامان ، پند ناصحان ، حکمت حکیمان و عرفان عارفان است ، در همین دنیاست ، و این انسان فقیر است که باید براى رفع نیاز و جبران فقر روحى از این سرمایه ها برداشت کرده و به منافع آن برسد .


4 ـ دنیا ، سراى پند است براى کسى که از آن پند بگیرد . راستى بر هر ورق دفتر دنیا هزاران پند و نصیحت قرار دارد ، دیده بینا و قلب توانا و اندیشه تابناک مى خواهد که از پندهاى دنیا سرمشق گرفته و به راه کرامت قدم بگذارد .
بر لب جوى نشین و گذر عمر ببین *** کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو *** یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو

برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفترى است معرفت کردگار

جوانى گفت با پیرى دل آگاه *** که خم گشتى چه مى جویى در این راه

جوابش گفت پیر خوش تکلم *** که ایام جوانى کرده ام گم

ذلیل شدن شاهان ، فرو افتادن تاجداران از تخت ، خوارشدن مستکبران ، آقا شدن مستمندان ، خالى شدن کاخ ها و آمدن زاغ ها ، به چنگال عدالت افتادن ظالمان ، نابود شدن ستمگران ، پشیمان شدن گناهکاران ، از جاى برخاستن افتادگان و فروافتادن متکبران همه و همه درس عبرت ، براى پندگیران است .
تمام کاخ شهان جایگاه جغد شود *** بساز قصر محبت که خالى از خلل است



5 ـ دنیا ، مسجد عاشقان خداست .
آرى ! معامله مردمان با ایمان و پاک نیت و پاکیزه طینت با دنیا ، نشان مى دهد که آنان این سراى دو در را همچون مسجدى مى دانستند و همان معامله اى که با مساجد داشته اند با دنیا مى نمودند .
همانگونه که در فقه آمده ، رعایت امورى نسبت به مسجد واجب و اجراى پاره اى از آنها حرام است ، عاشقان حق با دنیا همان معامله را داشتند .
عاشقان در خانه دنیا که در حقیقت مسجد است ، بستر حرام نیاندازند ، مال حرام نخورند ، سخن خلاف نگویند ، به خرابى آن برنخیزند و در حفظ آن بکوشند . مؤمن در این خانه ، در حالت خوف و رجا به سر برده و جز به کسب فضیلت و مبارزه با رذیلت به چیزى نمى اندیشد .


6 ـ دنیا ، خانه نماز گذاردن ملائکه خدا و مرکز نزول وحى و ظرف کتب ثمر بخش آسمانى است .


7 ـ دنیا ، محل تجارت اولیاى الهى است ، در همین دنیا بود که افرادى همانند حر بن یزید ریاحى دست از کسب رذایل شسته و براى به دست آوردن منفعت همیشگى ، به تجارت در تجارت خانه توبه برخاستند ، دهاتى ایرانى ، بیایان نشین ربذه اى ، سیاه چهره حبشى ، در خط این تجارت تبدیل به سلمان و ابوذر و بلال شدند .
این بینایان راه ، آشنایان الله و رهروان آگاه ، در همین دنیا به کسب رحمت حق موفق شده و در همین جا براى خویش در بهشت ، جاى ابدى به دست آوردند .
بدون شک با این نوع شناخت به دنیا ، نقطه مبارزه با رذایل و کسب حسنات و فضایل شروع شده و انسان به قول على (علیه السلام)همانند یک تاجر سعى خواهد کرد ، هر چه بتواند از دنیا براى زیاد کردن شخصیت الهى و آباد کردن خانه فردایش بهره بگیرد .

آیا گفتن یا علی مدد و یا علی ادرکنی جایز است یا جایز نیست؟

آیا گفتن یا علی مدد و یا علی ادرکنی جایز است یا جایز نیست؟ 

آقای شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان دعاء فرج را درج کرده و تحریر فرموده اند که حضرت صاحب العصر و الزمان این دعا را به شخصی که اسیر بود تعلیم داد پس خواند و رها شد (از بلدالامین کفعمی) متن دعا چنین است:" الھی عظم البلاء و برح الخفاء و انکشف الغطاء و انقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء و انت المستعان و الیک المشتکی و علیک المعول فی الشدة والرخاء. اللھم صلّ علی محمد و آل محمد اولی الامر الذین فرضت علینا طاعتھم و عرفتنا بذلک منزلھم ففرّج عناّ بحقھم فرجا عاجلا قریبا کلمح البصر او ھو اقرب یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران یا مولانا یا صاحب الزمان الغوث الغوث الغوث ادرکنی ادرکنی ادرکنی الساعة الساعة الساعة العجل العجل العجل یا ارحم الراحمین بحق محمد وآله الطاھرین". بفرمایید که عند الضرورت قرائت این دعاء چه حکمی دارد؟ شیخ محمد خالصی و در پاکستان محمد حسین ڈھکو براۓِ این دعاء گفتن چه بخواندن کفر است. نظر شما در این مورد چیست؟
پاسخ اجمالی

کمک خواستن و استمداد در کارها، از غیر خداوند متعال اگر به این عنوان باشد که برای آنان قدرت و توانایی ذاتی و مستقل در مقابل قدرت خداوند قائل باشیم و آنها را مسقل و بی نیاز از قدرت خداوند بدانیم شرک و کفر است، اما اگر قدرت آنها را ناشی از قدرت خداوند و در اثر قرب آنان به خداوند متعال و عنایت ویژه خداوند متعال به آنان بدانیم شرک یا کفر نخواهد بود.

در این رابطه دعای مورد نظر شما که به دعای فرج امام زمان (ع) مشهور است، یکی از زیباترین و بهترین و پر معناترین دعاها است و خالی از هر گونه شرک و کفر است که خواندن آن با قصد قربت به خداوند متعال بسیار مطلوب است.

پاسخ تفصیلی

کمک خواستن و استمداد در کارها، از غیر خداوند متعال اگر به این عنوان باشد که برای آنان قدرت و توانایی ذاتی و مستقل در مقابل قدرت خداوند قائل باشیم و آنها را مسقل و بی نیاز از قدرت خداوند بدانیم شرک و کفر است، اما اگر قدرت آنها را ناشی از قدرت خداوند و در اثر قرب آنان به خداوند متعال و عنایت ویژه خداوند متعال به آنان بدانیم شرک یا کفر نخواهد بود.

بر این اساس چون ما ائمه (ع) را بندگان خالص خداوند و در درجه بالای اخلاص و عبودیت نسبت به خداوند متعال می دانیم و همه ارزش، احترام، توانایی و قدرت آنان را نیز ناشی از همین قرب آنان به مقام ربوبی و در اثر بندگی خالصانه آنان می دانیم، استمداد و درخواست کمک از آنان، توسل به آنان و گفتن اذکاری مانند "یا علی مدد" و "یا علی ادرکنی" را خالی از هر گونه شرک و کفر می دانیم.

در این رابطه دعای مورد نظر شما که به دعای فرج امام زمان (ع) مشهور است، یکی از زیباترین و بهترین و پر معناترین دعاها است و خالی از هر گونه شرک و کفر است که خواندن آن با قصد قربت به خداوند متعال بسیار مطلوب است. حضرت آیت الله العظمی تبریزی (ره) در پاسخ سؤال در باره این دعا (دعای فرج) فرموده اند: "این دعا مانند بعضی از دعاهای معروف است و مراد در عبارت "اکفیانی فانکما کافیان" اشاره به آیه شریفه "وابتغوا الیه الوسیله" است؛ زیرا پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) وسیله ما در گرفتن حاجات مان از خداوند متعال هستند و برای آمرزش گناهان ما استغفار می کنند. همان طوری که پیامبر اکرم برای گناه کاران طلب آمرزش می کردند. و اللَّه العالم". [1]

برای آگاهی بیشتر به پاسخ های زیر مراخعه فرمائید:

1. نمایه: توسل در قرآن و سنت، سؤال 2032 (سایت: 2265) .

2. نمایه: توحید و استمداد از غیر خدا، سؤال 1594 (سایت: 1589) .



عوامل ظهور شیعه 3

عوامل ظهور شیعه
» [1]
11. امام علی ـ علیه السّلام ـ اولین نمازگزار با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ
حاکم نیشابوری به سندش از امام علی ـ علیه السّلام ـ نقل می کند که فرمود: «با رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هفت سال قبل از دیگران عبادت کردم.»[2]
12. امام علی ـ علیه السّلام ـ اعلم صحابه
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود : « من خانه حکمت و علیّ درب آن است.»[3]
و نیز فرمود: من خانه علم و علیّ درب آن است, هر کسی که ارده علم مرا دارد باید از درب آن وارد شود.»[4]
امر ششم: وجود روایات فراوان در مرجعیت دینی اهل بیت ـ علیه السّلام ـ
از روایات نیز می توان مرجعیت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را استفاده نمود که در ذیل به برخی از آنها اشاره می کنیم:
1. حدیث ثقلین
ترمذی از جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که: در حجه الوداع روز عرفه رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ را دیدم درحالی که بر شتر خود سوار بود و خطبه می خواند . شنیدم که فرمود: ای مردم! من در میان شما دو چیز گران بها می گذرام که اگر به آن دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم. [5]
مضمون این حدیث را سی و چهار نفر از صحابه نقل کرده اند و نیز دویست و شصت و شش نفز از علمای اهل سنت در کتب خود به آن اشاره نموده اند.
2. حدیث « انا مدینه العلم »
حاکم نیشابوری به سند خود از جابر نقل می کند که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « من شهر علم و علی درب آن است, هر کسی که اراده کرده است شهر علم را دریابد باید از درب آن وارد شود. » [6]
مضمون این حدیث را ده نفر از صحابه پانزده نفر از تابعین و ده ها نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
3. حدیث سفینه
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « مثل اهل بیت من مثل کشتی نوح است, هر کسی از آن تخلف کند در آتش قرار خواهد گرفت.»[7]
این حدیث را هشت نفر از صحابه؛ هفت نفر از تابعین و صد و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
4. حدیث امان
حاکم نیشابوری از ابن عباس نقل می کند که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « ستارگان, امان بر اهل زمین اند. از غرق شدن و اهل بیت من امان این امت از اختلاف اند, اگر قبیله ای از عرب با اهل بیتم مخالفت نمایند بین خودشان اختلاف شده و از گروه شیطان محسوب خواهند شد. » [8]
این حدیث را گروه زیادی از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
5. حدیث: « علیّ مع الحقّ »
رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « خدا رحمت کند علیّ را, یا خدایا! هر جا علی است حق را با او قرار بده. » [9]
حاکم نیشابوری از ام سلمه نقل می کند که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « علیّ با قرآن و قرآن با علیّ است, این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. » [10]
این حدیث را بیست و سه نفر از صحابه و ده ها نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند. آیات و روایاتی که در شأن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ذکر شدند تنها فضیلتی برای آنان محسوب می شود بلکه از آنجا که این فضائل انحصاری آنان است دلالت بر افضلیت و برتری آنان بر دیگران دارد, و طبق نصّ عدّه ای ای اهل سنت همچون ابن تیمیه امامت حقّ افضل امت است.
امر هفتم : وجود روایات فراوان در مدح شیعه
در مصادر حدیثی اهل سنت روایات بسیاری می یابیم که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ پیروان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ را تحت عنوان شیعیان علی ـ علیه السّلام ـ مورد مدح و ستایش قرار داده است, اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم:
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: نزد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بودیم که علیّ ـ علیه السّلام ـ وارد شد, پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « قسم به کسی که جانم به دست اوست همانا این (علی ) و شیعیان او قطعاً کسانی هستند که روز قیامت به فوز بهشت و سعادت نائل خواهند شد.»[11]
امام علیّ ـ علیه السّلام ـ فرمود: « رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ به من فرمود: تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود. » [12]
این مضمون را حدود سی و چهار نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند که برخی از آنها عبارت اند از: ابن عساکر, ابن حجر, ابن اثیر, طبرانی, هیثمی, حاکم نیشابوری, سیوطی, ابن حجر, بلاذری, طبری, خطیب بغدادی, علامه ی مناوی, متقی هندی, آلوسی و شوکانی.
علی اصغر رضوانی _ شیعه شناسی و پاسخ به شبهات, ص41
[1] . مسند احمد, ج5, ص 662, ح 19796.
[2] . مستدرک حاکم, ج3, ص 112.
[3] . صحیح ترمذی, ج5, ص 637.
[4] . مستدرک حاک, ج3, ص 127.
[5] . صحیح ترمذی, ج5, ص 621.
[6] . مستدرک حاکم, ج32, ص 136.
[7] . نهایه ابن اثیر, ماده زخّ.
[8] . مستدرک حاکم, ج3, ص 149.
[9] . همان, ص 135 و صحیح ترمذی, ج5, ص 592.
[10] . مستدرک حاکم, ج3, ص 34.
[11] . در المنثور, ج6, ص 589.
[12] . ترجمه الامام علی بن ابی طالب, ابن عساکر, ج2, ص 345, رقم 845 .

عوامل ظهور شیعه 2

عوامل ظهور شیعه

این شأن نزول را سیزده نفر از صحابه و ده ها نفر از علمای اهل سنت در کتب خود ذکر کرده اند.
ترمذی در صحیحش از عمر بن ابی سلمه نقل می کند: < هنگامی که آیه تطهیر بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در خانه ی ام سلمه نازل شد، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی، فاطمه ، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ را دعوت کرد و سپس کساء را بر روی آنها کشید و عرض کرد: بار خدایا! اینان اهل بیت من هستند. پس رجس و پلیدی را از آنان دور کن و آنان را پاک فرما >[1]
2. آیه اولی الأمر
خداوند متعال می فرماید: « أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ وَ أولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ. »؛[2] < خدا و رسول و صاحبان امر از خود را اطاعت کنید. >
مقصود از اولی الامر معصومینی هستند که اطاعت آنان به طور مطلق همانند اطاعت خدا و رسول خدا واجب است. البته در حقّ کسانی غیر از این دوازده امام، ادّعای عصمت نشده است.
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < هر کسی مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و هر کسی مرا نافرمانی کند خدا را نافرمانی کرده است و هر کسی علی را اطاعت کند مرا اطاعت کرده و هر کسی علی را نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است. > [3]
امر چهارم : روایات امامت و ولایت
یکی دیگر از عوامل ظهور و بروز شیعه، روایاتی است که دلالت بر امامت و ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و در رأس آن علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ دارد؛ مانند:
1. حدیث غدیر
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فعلیّ مولاه »؛[4] < هر که من مولای اویم این علی مولای اوست.>
2. حدیث دوازده خلیفه
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < یکون بعدی اثنا عشر امیراً کلّهم من قریش >؛[5] < بعد از من دوازده خلیفه و امیر خواهد بود که همه آنان از قریش هستند. >
3. حدیث ولایت
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: < انت ولیّ کلّ مومن بعدی >؛[6] < تو ولی و سرپرست هر مومنی بعد از من هستی. >
4. حدیث وصایت
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < انّ لکلّ نبی وصیّاً؛ و وارثاً و انّ علیاً وصیَّی و وارثی >؛ [7] < همانا برای هر نبی، وصی و وارثی است و همانا علیّ وصیّ و وارث من است. >
5. حدیث منزلت
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < انت منّی بمنزله هارون من موسی الّا انّه لا نبیّ بعدی >؛[8] < تو نزد من مانند هارون نزد موسایی، مگر آنکه بعد از من نبی ای نیست. >
6. حدیث خلافت
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: < انت اخی و وصیّی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و أطیعوا > [9] < تو برادر، وصیّ و جانشین من در میان قومت می باشی، پس به سخنان او گوش داده و او را اطاعت کنید. >
امر پنجم: روایات فضائل
در ذیل به برخی از این روایات اشاره می کنیم:
1. حدیث نور
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: < کنت انا و علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ نوراً بین یدی الله قبل أن یخلق آدم باربعه آلاف عام، فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور جزئین. فجزء أنا و جزء علیّ > [10] < من و علی بن ابی طالب نوری واحد نزد خداوند متعال بودیم، قبل از آن که خداوند حضرت آدم را به چهار هزار سال خلق کند، بعد از خلقت آدم آن نور را به دو جزء تقسیم نمود: جزئی من و جزء دیگر علیّ است. >
این حدیث را هشت نفر از صحابه، هشت نفر از تابعین و بیش از چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
2. حدیث < أحبّ الخلق >
امام علی ـ علیه السّلام ـ کسی است که طبق نصّ نبوی : < احبّ الخلق الی الله > است.
ترمذی به سند خود از انس بن مالک نقل می کند: مرغ بریانی نزد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ بود.
عرض کرد: خدایا! محبوبترین خلق نزد خودت را نزد من بفرست تا با من در این غذا شرکت کند. در این هنگام علی ـ علیه السلام ـ وارد شد و با او در غذا شرکت کرد. [11]
این حدیث صحیح را نه نفر از صحابه، نود و یک نفر از تابعین و پنجاه نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند. هفت نفر از آنان نیز درباره این حدیث کتاب تألیف نموده اند و گروهی از آنان نیز حدیث را از مسلّمات دانسته اند؛ مانند: مسعودی در مروج الذهب،[12] ابن عبد البرّ، محمد بن طلحه ی شافعی در مطالب السوول ،[13] صفوری در نزهه المجالس و فضل بن روز بهان در ابطال الباطل.
این حدیث را می توان از راه هایی تصحیح نمود:
الف ـ عدالت و وثاقت راویانش.
ب ـ تصحیح جماعتی از علمای اهل سنت؛ مانند: حاکم نیشابوری و قاضی عبد الجبار معتزلی.
ج ـ به شعر در آمدن حدیث که دلالت بر اشتهار آن دارد.
استاد احمد حسن باقوری مصری می گوید: < اگر کسی از تو سوال کنند که به چه دلیل مردم علیّ ـ علیه السّلام ـ را دوست دارند، تو باید در جواب بگویی: این دوستی از حدیث نبوی شأن گرفته است، زیرا طبق نصّ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علیّ محبوب ترین فرد نزد خداست. >[14]
3. امام علی ـ علیه السّلام ـ میزان ایمان و نفاق
امام علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: < لا یحبّنی الّا مومن و لایبغضنی الا منافق >؛ دوست ندارد مرا مگر مومن و مبغوض ندارد مگر منافق. >
این حدیث را هشت نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند، مانند مسلم در صحیح،[15] ترمذی در صحیح،[16] احمد در مسند [17] و ابن ماجه در سنن. [18]
4. امام علی ـ علیه السّلام ـ برادر معنوی پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ
جابر بن عبدالله و سعید بن مسیّب می گویند: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ بین اصحابش عقد اخوت بست و تنها رسول خدا, ابوبکر, عمر و علیّ باقی مادند, آن گاه بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و سپس به علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: « تو برادر من و من برادر تو ام ».
این حدیث را چهارده نفر از صحابه و حدود چهل نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند؛ امثال: ترمذی در صحیح [19] و حاکم در مستدرک.[20]
5. امام علی و باز بودن درب خانه او به مسجد
احمد بن حنبل از زید بن ارقم نقل می کند که : گروهی از اصحاب, درهایی را از منزلشان به مسجد باز نموده بودند, پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « همه درها بسته شود , غیر از درب خانه علی » .
آن گاه فرمود: « من دربها را از جانب خود نبستم و باز نگذاشتم, بلکه مأمور شدم و به مأموریتم عمل نمودم.» [21]
ترمذی نقل می کند که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: « دربها را به مسجد, ببندید, جز درب خانه علی. » [22]
این حدیث را حدود دوازده نفر از صحابه و سی نفر از علمای عامه نقل کرده اند.
6. امام علی ـ علیه السّلام ـ و ردّ شمس
ابوهریره می گوید: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حالی که سرش در دامان علی ـ علیه السّلام ـ بود خوابید, نماز عصر نخوانده بود که خورشید غروب کرد. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ که بیدار شد بر او دعا کرد, خورشید بازگشت, علی " علیه السّلام , نماز عصر را وقت خود به جای آورد, آن گاه خورشید بازگشت. [23]
این حدیث را نُه نفر از صحابه و چهل نفر از علمای عامه نقل کرده اند که ده نفر از آنها درباره این حدیث کتاب تألیف نموده و حدود سیزده نفر نیز آن را تصحیح کرده اند؛ امثال: ابوجعفر طحاوی,[24] طبرانی,[25] بیهقی,[26] هیثمی[27] و قسطلانی.[28]
7. امام علی ـ علیه السّلام ـ و ابلاغ سوره برائت:
ابو رافع می گوید: رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ ابوبکر را برای ابلاغ سوره ی برائت به مکه فرستاد. جبرئیل بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شد و گفت: سوره را یا باید خودت ابلاغ کنی یا کسی که از توست. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را به دنبال او فرستاد. علی ـ علیه السّلام ـ بین مکه و مدینه به او رسید, سوره را از او گرفته و بر مردم قرائت نمود. [29]
این حدیث را هفتاد و سه نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند که برخی از آنها عبارت است از: احمد بن حنبل در مسند,[30] ابن ماجه در سنن[31] و ترمذی در صحیح. [32]
8. امام علی ـ علیه السّلام ـ مولود کعبه
حاکم نیشابوری می گوید: « در اخبار متواتر آمده است که فاطمه دختر اسد, امیر المؤمنین علی بن ابی طالب, ـ کرّم الله وجهه ـ را داخل کعبه زایید. »[33]
این حدیث را هفده نفر از علمای اهل سنت نقل کرده , دوازده نفر به تواتر یا شهرت آن تصریح نموده و نه نفر نیز به اختصاص این فضیلت به امام علی ـ علیه السّلام ـ تصریح کرده اند.
9. امام علی ـ علیه السّلام ـ و گرفتن لواء
بریده اسلمی از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می کند که فرمود: « فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول او را دوست دارند و او نیز خدا و رسول را دوست دارد. روز بعد ابوبکر و عمر منتظر بودند که آنها را صدا زند, ولی پیامبر ـ صل الله علیه و آله ـ علی ـ علیه السّلام ـ را در حالی که درد چشم داشت صدا زد و آب دهان در چشم او مالید , آن گاه پرچم را به دست او داد و عده ای نیز با او حرکت کردند.» [34]
10. امام علی ـ علیه السّلام ـ اولین مسلمان و مؤمن
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ به فاطمه ـ سلام الله علیها ـ فرمود: « علیّ اوّلین نفر از اصحاب من است که اسلام آورد.
[1] . صحیح ترمذی، ج5، ص 327.
[2] . نساء ( 4 ) آیه 59.
[3] . ترجمه امام علی ـ علیه السّلام ـ ابن عساکر، ج1، ص 364.
[4] . مسند احمد، ج6، ص 401، ح 18506.
[5] . صحیح بخاری، باب الاستخلاف.
[6] . المعجم الکبیر، ج 12، ص 78.
[7] . تاریخ دمشق، ج 42، ص 392.
[8] . صحیح ترمذی، ج 5، ص 641، ح 3730.
[9] . کامل ابن اثیر حوادث سال سوم بعثت.
[10] . تذکره الخواص، ص 46.
[11] . صحیح ترمذی، ج5، ص 595.
[12] . مروج الذهب، ج1، ص 711.
[13] . مطالب السوول ، ص 42.
[14] . علیّ امام الامه، ص 107.
[15] . صحیح مسلم، ج1، ص 120، ح 131، کتاب الایمان.
[16] . صحیح ترمذی، ج5، ص 601، ح 3736.
[17] . مسند احمد، ج1، ص 135، ح 643.
[18] . سنن ابن ماجه، ج1، ص 42، ح 114.
[19] . صحیح ترمذی, ج5, ص 601, ح 3736.
[20] . مستدرک حاکم, ج3, ص 16, ح 4289.
[21] . مسند احمد, ج4, ص 369.
[22] . سنن ترمذی, ج5, ص 641.
[23] . الخصائص الکبری , ج 2‍, ص 324.
[24] . کشف الرمس, سیوطی, ص 29.
[25] . همان, ص 34.
[26] . همان.
[27] . مجمع الزوائد, ج 8, ص 279.
[28] . المواهب اللدنیه, ج 1, ص 358.
[29] . در المنثور, ج3, ص 210.
[30] . مسند احمد, ج 4, ص 165.
[31] . سنن ابن ماجه, ج!, ص 44.
[32] . صحیح ترمذی, ج5, ص 636.
[33] . مستدرک حاکم, ج3, ص 550, ح 6044.
[34] . تاریخ طبری, ج3, ص 93.

عوامل ظهور شیعه

عوامل ظهور شیعه
عوامل ظهور و بروز شیعه و یا به تعبیر دیگر: جدایی شیعه از عامه را می توان در امور ذیل خلاصه کرد:
اوّل: وجود آیات فراوان بر امامت و ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
دوم: وجود آیات فراوان در مورد فضائل و مناقب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
سوم: وجود آیات فراوان درباره مرجعیّت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
چهارم: وجود روایات فراوان بر امامت و ولایت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
پنجم : وجود روایات فراوان درباره فضایل و مناقب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
ششم: وجود روایات فراوان درباره مرجعیّت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
هفتم: وجد روایات فراوان در مرح شیعه و پیروان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ .
ما سعی کرده ایم در این رساله مختصر برای هر یک از امور فوق به طور فهرست وار، ادله و شواهدی اقامه نماییم:
امر اوّل: آیات امامت
با مراجعه به قرآن کریم پی به وجود آیاتی خواهیم برد که بر امامت و ولایت امام علی ـ علیه السّلام ـ یا مجموعه ی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دلالت می کنند که در ذیل به برخی از آنها اشاره خواهیم کرد:
1. آیه ولایت
خداوند متعال می فرماید: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُوْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونُ » [1] < ولیّ امر شما تنها خدا و رسول خدا و مومنانی هستند که نماز را به پا داشته و فقیران را در حال رکوع زکات می دهند. >
داستان نزول آیه شریفه بنا بر آنچه در کتاب های تاریخی، تفسیری و روایی آمده، چنین است: روزی مرد فقیری در مسجد از مردم تقاضای کمک کرد، علی ـ علیه السّلام ـ که در حال رکوع بود، انگشتر خود را به عنوان صدقه به او داد. آن گاه این آیه توسط جبرئیل بر پیامبر ـ که در منزل بود ـ نازل شد.
مضمون این حدیث توسط ده نفر از صحابه نقل گردیده و بیش از پنجاه نفر از علمای اهل سنت آن را در کتب خود آورده اند؛ مثل طبرانی،[2] ابوبکر جصّاص،[3] واحدی،[4] زمخشری،[5] و ... .
2. آیه انذار
خداوند متعال می فرماید: «اِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هادٍ. »[6] < همانا تو بیم دهنده ای و برای هر قومی هدایت گری می باشد. >
جمهور عامه از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ روایت کرده اند که فرمود: < من منذر و علی هادی است و با تو ای علی! هدایت شوندگان هدایت یابند. >[7]
3. آیه تبلیغ
خداوند می فرماید: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنزِلَ الَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ. »[8] < ای رسول! ابلاغ نما آنچه را که پروردگارت محافظت می نماید. >
ابن عساکر به سند صحیح از ابی سعید خدری نقل می کند که این آیه شریفه در روز غدیر خم بر رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در شأن امام علی ـ علیه السّلام ـ نازل شد.[9]
این حدیث را هشت نفر از صحابه و چهارده نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
4. آیه اکمال
خداوند متعال می فرماید: «الْیُومَ أکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الاسلامُ دیناً »؛[10] < امروز دینتان را بر شما کامل نموده ونعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم بر شما که اسلام دین شما است. >
خطیب بغدادی به سند صحیح ازابی هریره نقل می کند که هر کس روز هجدهم ذی حجه ( روز غدیر خم ) را روزه بگیرد خداوند ثواب شصت ماه روزه را به او عطا می کند. روز غدیر روزی است که پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دست علیّ را گرفت و فرمود: آیا من ولیّ مومنین نیستم؟ گفتند: آری ای رسول خدا! آن گاه فرمود: هر که من مولای او هستم این علیّ مولای اوست. در این حال عمر بن خطاب دو بار به علی تبریک گقت و عرض کرد: ای پسر ابی طالب تو مولای من و مولای تمام مسلمانان گشتی، در این هنگام آیه فوق نازل شد. [11]
مضمون این حدیث را بیش از پانزده نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند.
امر دوم: آیات فضائل
در ذیل به برخی از این آیات اشاره می کنیم .
1. سوره دهر
خداوند متعال می فرماید: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّه مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرًا، اِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُورًا »[12] < و هم به دوستی خدا به فقیر و اسیر و طفل یتیم طعام می دهند ( و گویند ) فقط برای رضای خدا به شما طعام می دهیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی هم نمی طلبیم.
سی و شش نفر از علمای اهل سنت تصریح نموده اند که این آیه در شأن اهل بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ نازل شده است: فخر رازی در التفسیر الکبیر، ذیل همین آیه، قاضی بیضاوی در انوار التنزیل ، سیوطی در الدّر المنثور، ابوالفداءِ در تاریخش،[13] بغدادی در تاریخش[14] و غیره.
2. آیه شراء
خداوند متعال می فرماید : « وَ مِنَ النّاسَ مَنْ یَشتری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَءُوفُ بِالْعِبادِ»[15] < برخی مردان اند که از جان خود در طلب رضایت خداوند در گذرند و خداوند دوست دار چنین بندگانی است. >
ابن عباس می گوید: < این آیه در شأن علیّ ـ علیه السّلام ـ نازل شد، هنگامی که رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ از دست مشرکین فرار کرده و با ابوبکر به غاری پناه برد، علی ـ علیه السّلام ـ در مکه در رخت خواب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خوابید. >[16] ابن ابی الحدید می گوید: < تمام مفسرین، روایت کرده اند که آیه فوق در شأن علی ـ علیه السّلام ـ نازل شد، آن هم در شبی که آن حضرت در فِراش پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ آرمید تا جان پیامبر محفوظ بماند. >[17]
چهارده نفر از علمای اهل سنت بر نزول آیه شریفه در شأن امام علی تصریح نموده اند که عبارت اند از: زینی دحلان،[18] فخر رازی،[19] ابن اثیر، دیار بکری[20] و غیره .
سیزده نفر نیز تصریح نموده اند که این آیه در < لیله المبیت > بر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نازل شده است که عبارت اند از: احمد بن حنبل،[21] طبری،[22][23] ابن سعد،[24] ابن هشام،[25] ابن اثیر،[26] ابن کثیر[27] و غیره .
3. آیه مباهله
خداوند متعال می فرماید: « فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا تَدْعُ أبْناءَنا وَ أبناءَکُمْ و نساءَنا وَ نساءَکُمْ وَ أنفُسَنا و أنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَتَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکاذِبینَ »[28] < پس هر کس با تو در مقام مجادله درباره عیسی برآید پس از آنکه به وحی خدا بر احوال او آگاه شدی بگو که بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله می خیزیم تا دروغ گو و کافران را به لعن عذاب خدا گرفتار سازیم. >
مفسرین، اجماع دارند بر این که مراد از < انفسنا > در این آیه علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ است که در این جا از علی ـ علیه السّلام ـ به نفس پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ تعبیر شده است.
احمد بن حنبل نقل می کنند: هنگامی که این آیه نازل شد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ علی، فاطمه ـ حسن و حسین را خواست، آن گاه عرض کرد: بار خدایا اینان اهل بیت من اند.[29]
بیست و چهار نفر از صحابه و تابعین این مضمون را نقل کرده و آیه را در شأن اهل بیت ـ علیهم السّلام می دانند. از قرن سوم تا سیزدهم نیز بیش از پنجاه نفر از علمای اهل سنت این مضمون را نقل کرده اند.
این حدیث را می توان از راه های مختلف تصحیح نمود:
1. حدیث در صحیح مسلم از سعد بن ابی وقاص نقل شده.[30]
2. ترمذی به صحّت آن تصریح نموده .[31]
3. حاکم به صحت آن تصریح نموده.[32]
4. ذهبی در تلخیص المستدرک به صحت آن تصریح کرده. [33]
5. ابن اثیر اصل قضیه را از مسلّمات دانسته است.[34]
6. جصاص تصریح به عدم اختلاف در حدیث نموده است. [35]
7. قاضی ایجی نیز به صحت این حدیث تصریح دارد. [36]
4. آیه مودّت
خداوند متعال می فرماید: « قُلْ لا أسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أجْراً اِلّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبی؛ »[37] < بگو من از اجر رسالت جز این نمی خواهم که مودّت مرا در حق خویشاوندان من منظور دارید. >
جمهور عامه روایت کرده اند که بعد از نزول آیه فوق، سوال کردند: ای رسول خدا! نزدیکان تو که مودّت آنان بر ما واجب است کیانند؟ فرمود: < علی، فاطمه ، حسن و حسین. >
این مضمون را بیست و چهار نفر از صحابه و تابعین و حدود شصت نفر از علمای اهل سنت نقل کرده اند؛ امثال : سیوطی،[38] طبری،[39] احمد بن حنبل و دیگران.
عده ای نیز؛ مانند: ابن حبّان در تفسیرش حدیث را از مسلمات دانسته است.
امر سوم: آیات مرجعیت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ
برخی از آیات دلالت بر عصمت و مرجعیّت دینی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دارند که عبارت اند از:
1. آیه تطهیر
خداوند متعال می فرماید: « اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجسَ أهْلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیرًا »[40] < همانا خداوند اراده کرده تا هرگونه رجس و پلیدی را از شما اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ دور کرده و شما را پاک نماید . >
شکی نیست که این آیه ـ که دلالت بر عصمت دارد ـ در شأن اهل بیت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وارد شده است.
[1] . مائده ( 5 ) آیه 55.
[2] . معجم الاوسط، ج7، ص 10، ح6228.
[3] . احکام القرآن، ج2، ص 446.
[4] . اسباب النزول، ص 133.
[5] . الکشاف، ج1، ص 649.
[6] . رعد ( 13 ) آیه 7.
[7] . جامع البیان، ذیل آیه .
[8] . مائده ( 5 ) آیه 67.
[9] . ترجمه ایام علی ـ علیه السّلام ـ ابن عساکر، ج2، ص 86.
[10] . مائده ( 5 ) آیه 3.
[11] . تاریخ بغداد، ج8، ص 290.
[12] . دهر ( 76 ) آیات 8 و 9 .
[13] . تاریخ ابی الفداء ، ج1، ص 126.
[14] . تاریخ بغداد، ج13، ص 191.
[15] . بقره ( 2 ) آیه 207.
[16] . مستدرک حاکم، ج3، ص 4.
[17] . شرح ابن ابی الحدید، ج 13، ص 262.
[18] . السیره الحلبیه، ج1، ص 306.
[19] . التفسیر الکبیر، ج 5،: ص 223.
[20] . اسد الغابه، ج 4، ص 25.
[21] . تاریخ الخمیس، ج1، ص 325.
[22] . سمند احمد، ج1، ص 348.
[23] . تاریخ طبری.
[24] . طبقات ابن سعد، ج1، ص 212.
[25] . سیره ابن هشام، ج2، ص 291.
[26] . کامل ابن اثیر، ج2، ص 42.
[27] . البدایه و النهایه، ج7، ص 338.
[28] . آل عمران (3) ، 61 .
[29] . سمند احمد، ج1، ص 185.
[30] . صحیح مسلم، ج7، ص 120.
[31] . صحیح ترمذی، ج5، ص 596.
[32] . مستدرک حاکم، ج3، ص 150.
[33] . همان.