نبرد قرقیسیا


آن چنان که از روایات برمی آید، یکی از بزرگ ترین فتنه های مقارن ظهور، درگیری ویژه ای است که در منطقه «قرقیسیا» در «سوریه»رخ می دهد. هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت به این نبرد اشاره و از جزئیّات آن خبر داده شده است.
روایت های اسلامی خبر از وقوع جنگ ها، فتنه ها و آشوب های گسترده و فراوانی در آخرالزّمان، در آستانه ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می دهند؛ فتنه هایی که پی در پی می رسند و سرزمین های بسیاری را در بر می گیرند. رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از این فتنه ها و آشوب ها چنین یاد می کنند:
«فتنه ای به پا می شود و به دنبال آن فتنه ای دیگر برمی خیزد. فتنه اولی در مقایسه با دومی همانند تازیانه خوردن در مقایسه با ضربات لبه تیز شمشیر است! سپس فتنه ای پدید می آید که همه محرّمات در آن حلال شمرده می شود! آنگاه خلافت به بهترین مردم روی زمین می رسد؛ در حالی که او در خانه اش نشسته باشد.» (1)
آن حضرت در روایت دیگری به گستردگی و تنوع این فتنه ها اشاره کرده، می فرمایند:
«بعد از من، چهار فتنه بر شما فرود آید که در اولی خون ها مباح می شود، در دومی خون ها و ثروت ها مباح می گردد، در سومی خون ها و ثروت ها و ناموس ها مباح می شود و در چهارمی آشوبی کور و کر جهان را مضطرب می سازد؛ آن چنان که کشتی غول پیکر آب های مجاور را مضطرب کند، این فتنه شما را زیر پر می گیرد و عراق را می پوشاند و در جزیره دست و پا می زند، مردم، تلخی حوادث و فشار آشوب را لمس می کنند، آن چنان که پوست به هنگام دبّاغی شدن فشار وارده را لمس می کند. کسی قدرت یک کلمه سخن گفتن نخواهد داشت! این فتنه در نقطه ای آرام نمی یابد، جز پس از آنکه در نقطه ای دیگر بیداد کند.» (2)

1- نبرد قرقیسیا در روایت های اسلامی

1-1. منابع شیعی:

روایت های شیعه و اهل سنت به نبرد قرقیسیا اشاره کرده، از بزرگی و بی نظیر بودن این رویداد سخن گفته اند. امام باقر (علیه السلام) در روایتی خطاب به میسر، ضمن پرسش از فاصله محل اقامت او تا «قرقیسیا» به بزرگی و بی سابقه بودن نبردی که در این منطقه رخ خواهد داد اشاره کرده، می فرمایند:
«ای میسر! از اینجا تا قرقیسا [قرقیسیا] چقدر راه است؟» عرض کردم: همین نزدیکی ها است، در ساحل «فرات» قرار دارد. پس فرمودند: «اما در این ناحیه واقعه ای رخ خواهد داد که مانند آن از زمانی که خداوند تبارک و تعالی، آسمان ها و زمین را آفریده، اتفاق نیفتاده، و تا زمانی هم که آسمان ها و زمین برپا هستند، مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفره ای است که درندگان زمین و پرندگان آسمان از آن سیر می شوند.» (3)
و نیز از ایشان نقل شده است که:
«همانا واقعه ای برای فرزندان عباس و مروانی در قرقیسیا روی خواهد داد که پسر نوجوان در آن پیشامد پیر گردد و خداوند هرگونه یاری را از ایشان برگیرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام کند که از گوشت تن ستمگران خود را سیر کنید. سپس سفیانی خروج خواهد کرد.» (4)
امام باقر (علیه السلام) در روایت دیگری به ارتباط نبرد قرقیسیا و خروج سفیانی اشاره کرده، می فرمایند:
«سپاهیان سفیانی از قرقیسیا عبور خواهند کرد و در آنجا به نبرد خواهند پرداخت، پس صدهزار نفر از ستمگران [در آنجا] به قتل خواهند رسید. آنگاه سفیانی سپاهی را به سوی کوفه روانه می سازد که تعداد آنها به هفتاد هزار نفر می رسد.» (5)
آن حضرت همچنین به شمار کشته شدگان در این نبرد اشاره کرده، می فرمایند:
«شهری در طرف شرق ساخته می شود که در آن حوادثی روی می دهد که هرگز مردم آن زمان نظیر آن را نشنیده اند. آنگاه آن حادثه و یک حادثه دیگر که در شام روی می دهد، مجموعاً چهارصد هزار کشته بر جای می گذارد و به دنبال آن حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظاهر می شود و هرگز سپاهش شکست نمی خورد.» (6)
امام صادق (علیه السلام) نیز در روایتی، درباره نبرد قرقیسیا چنین می فرمایند:
«همانا برای خداوند در قرقیسیا سفره ای است که سروش آسمانی از آن خبر می دهد، پس ندا می کند: ای پرندگان آسمان و ای درندگان زمین! برای سیر گشتن از گوشت ستمکاران شتاب کنید.» (7)
یکی از محققان معاصر در کتاب خود به این حدیث اشاره کرده، ذیل آن می نویسد:
«چنان که روایت اشاره می کند، عرصه نبرد، بیابان خشک و بی آب و گیاه است و آنها اجساد کشتگان خود را دفن نمی کنند یا قادر به دفن آنها نیستند، از این رو پرندگان آسمان و درندگان زمینی از گوشت لاشه های آنها شکم خود را سیر می کنند و اینکه سربازان کشته شده نیز ستمگرند؛ زیرا که آنها سربازان جبّاران و ستم پیشگان می باشند یا اینکه در میان آنها شمار زیادی از افسران و فرماندهان ستمکار از دو طرف وجود دارد.» (8)

1-2. منابع اهل سنّت:

در منابع اهل سنّت نیز روایاتی وجود دارد که بیانگر شدت درگیری در «قرقیسیا» است؛ ازجمله روایت زیر که ابن حماد آن را نقل می کند:
«سفیانی با سپاهیانش بر آنها غالب می شود و ترک و روم را در قرقیسیا به قتل می رساند تا اینکه درندگان زمین از گوشت آنها سیر می شوند.» (9)
او در روایت دیگری از امام علی (علیه السلام) نقل می کند که:
«سفیانی بر شام غالب می شود، آنگاه در قرقیسیا نبردی بین آنها رخ می دهد تا اینکه پرندگان آسمان و درندگان زمین از کشته های آنها سیر می شوند.» (10)

2- موقعیت جغرافیایی قرقیسیا

«قرقیسیا» شهری در شمال «سوریه» است که در محل التقای رود «خابور» با «فرات» قرار گرفته است. این شهر پیش از اسلام «کرکیسیون» نام داشت و در سال نوزدهم هجری قمری به دست مسلمانان فتح شد و قرقیسیا نام گرفت. (11) در کتاب «جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی» درباره قرقیسیا چنین توضیح داده شده است: در حدود دویست میلی پایین رقّه، قرقیسیا که همان کرکیسیوم قدیم است، در ساحل چپ دجله، جایی که رودخانه خابور آب های زیادی خود را در آن می ریزد، واقع است.
ابن حوقل درباره قرقیسیا می گوید:
شهری زیبا است که در آغوش باغستانی قرار داد. یاقوت و حمدالله مستوفی هر دو آن را محلی دانسته اند کوچک تر از رحبه که شش فرسخی قرقیسیا و در جانب غربی فرات است. (12)
ابن رُستَه قرقیسیا را از شهرهای اقلیم چهارم و از حوزه های ناحیه جزیره معرفی می کند. (13) ابن خردادبه در «المسالک و الممالک» پس از آنکه موقعیت قرقیسیا بر ساحل «فرات» را توصیف می کند، به بیان فاصله آن تا «بغداد» می پردازد و تمامی منازل میان این دو را نام برده، به فاصله هر یک از دیگری نیز اشاره می کند. بر اساس محاسبه وی، فاصله این دو شهر از یکدیگر در حدود نود و چند فرسخ است. (14)
در «معجم البلدان» طول و عرض جغرافیایی این شهر به نقل از بطلیموس ذکر شده است. او می گوید:
طول [جغرافیایی] شهر قرقیسیا 64 درجه و 45 دقیقه و عرض آن 35 درجه است. این شهر جزو اقلیم چهارم است. (15)
یکی از محققان معاصر درباره موقعیت جغرافیایی «قرقیسیا» می نویسد:
امروزه خرابه های آن نزدیک شهر دیرالزّور سوریه قرار دارد. قرقیسیا نزدیک مرزهای سوریه- عراق است و به مرزهای ترکیه- سوریه نسبتاً نزدیک می باشد. (16)
(قرقیسیا حدود 100 کیلومتر با عراق و 200 کیلومتر با ترکیه فاصله دارد).

3- دلایل و زمینه های نبرد قرقیسیا

آن چنان که از روایات برمی آید، زمینه ساز نبرد قرقیسیا گنجی است که در ناحیه «فرات» پیدا می شود، ابن حَماد به نقل از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از این گنج چنین گزارش می دهد:
«فرات از کوهی از طلا و نقره پرده برمی دارد، سپس بر سر آن جنگ می شود به طوری که از هر نه نفر، هفت نفر کشته می شود، پس هرگاه آن را درک کردید به آن نزدیک نشوید.» (17)
همین مضمون با الفاظی مشابه در روایات دیگری که از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده، آمده است که از جمله می توان به روایت زیر اشاره کرد:
«فرات از کوهی از طلا پرده برمی دارد، سپس مردم بر سر آن به نبرد برمی خیزند و از هر صد نفر، نود نفر (و یا فرمود: نه نفر) در این نبرد کشته می شوند، هریک از آن مردمان گمان می کنند که نجات می یابند.» (18)
در «الفتن و الملاحم» ابن کثیر نیز به نقل از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به پیدا شدن گنج اشاره شده است:
«به زودی فرات از گنجی از طلا پرده برمی دارد، پس هرکس آن را یافت، نباید چیزی از آن برگیرد.» (19)
ابن کثیر در جایی دیگر نیز از آن حضرت روایت می کند که:
«قیامت برپا نمی شود تا اینکه فرات از کوهی از طلا پرده برمی گیرد [در آن زمان] مردم با یکدیگر به نبرد برمی خیزند. پس، از هر صد نفر، نود و نه نفر کشته می شود، هر یک از آن مردمان می گوید: شاید من کسی باشم که نجات می یابم.» (20)
ابن حسام جونپوری نیز در «البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان» به ماجرای کوه طلا در «فرات» اشاره دارد:
«قیامت برپا نمی شود، مگر اینکه فرات کوهی از طلا را ‌آشکار می سازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برمی خیزند و نه دهم آنها کشته می شوند.» (21)
نویسنده کتاب «عصر ظهور» در بحث از جنبش سفیانی چنین آورده است:
«هدف اصلی سفیانی از جنگ عراق سلطه یافتن بر آن کشور و ایجاد مقاومت در برابر نیروهای ایرانی و زمینه سازان ظهور حضرت که از مسیر عراق به سوی سوریه و قدس پیش می روند خواهد بود؛ ولی در راه عراق در اثر حادثه عجیبی جنگ قرقیسیا رخ می دهد و آن حادثه پیدا شدن گنجی در مجرای فرات یا نزدیک مجرای رود فرات است؛ به طوری که عدّه ای از مردم برای دست یافتن به آن، دست به تلاش می زنند و آتش جنگ بین آنها شعله ور می شود و بیش از صد هزار تن از آنها کشته می شوند و هیچ یک به پیروزی قطعی نمی رسند و به آن گنج دست نمی یابند؛ بلکه همگی از آن منصرف شده و به مسائل دیگر مشغول می شوند.» (22)
ناگفته نماند که ایشان نیز روایاتی درباره پیدا شدن گنج نقل می کنند، از جمله روایت زیر که در نسخه خطّی ابن حماد به نقل از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وارد شده است:
«فتنه چهارم هجده سال به طور می انجامد، سپس در آن هنگام که باید پایان می پذیرد و تحقیقاً نهر فرات از کوهی از طلا پرده برمی دارد و مردم برای رسیدن به آن به جان یکدیگر می افتند و از هر نُه تن هفت تن کشته می شوند.» (23)
قابل ذکر است که بیشتر این روایات از نظر سند ضعیف هستند.

4- نیروهای درگیر در نبرد قرقیسیا

بنابر آنچه از روایات اهل سنّت به دست می آید، طرفین درگیر در نبرد قرقیسیا، ترکان، رومیان و لشکر سفیانی هستند. در اینجا به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده اند، اشاره می کنیم:
«سفیانی با سپاهش بر آنها پیروز می شود و ترک و روم را در قرقیسیا می کُشد». (24)
و در جایی دیگر آمده است:
«... پس در آن هنگام ترکان و رومیان اجتماع کرده، با یکدیگر به نبرد برمی خیزند و سه پرچم در شام برافراشته می شود، آنگاه سفیانی با آنها جنگ می کند تا در منطقه قرقیسیا به آنها می رسد.» (25)
در روایت دیگری چنین آمده است: زمان وارد شدن سفیانی به کوفه بعد از نبرد او با ترکان و رومیان در قرقیسیا است. (26) در روایتی که عبدالله بن زبیر از امام علی (علیه السلام) نقل می کند، نیز از حضور دو عبدالله (27) و سپاه آنان در «قرقیسیا» سخن گفته شده است:
«عبدالله به دنبال عبدالله برمی خیزد تا اینکه سپاهیان آنها در قرقیسیا در کنار نهر با یکدیگر رودررو می شوند.» (28)
منابع شیعی نیز از درگیری لشکر سفیانی با ترکان خبر می دهند، مؤلف «عصر ظهور» در این زمینه چنین می نویسد:
اما طرف مقابل سفیانی در این نبرد از نظر اکثر روایات ترکان هستند؛ ولی منظور از ترکان در اینجا چیست؟ آنچه به نظر می رسد و به طبیعت امر نزدیک تر است، اینکه آنها سپاهیان ترک زبان هستند؛ زیرا درگیری و نزاع بر سر دارایی است که نزدیک مرزهای سوریه و ترکیه وجود دارد...» (29)
در کتاب «روزگار رهایی» نیز احادیث متعددی درباره ترکان ذکر شده و تأکید می شود که فتنه ترک در قرقیسیا انجام می پذیرد. (30)
در اینجا به برخی از احادیثی که در کتاب یاد شده آمده و ظاهراً در ارتباط با نبرد قرقیسیا است، اشاره می کنیم:
در نخستین روایت به نقل از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) چنین آمده است:
«برای ترک ها دو خیزش است که در یکی از آنها آذربایجان ویران می شود و در دیگری وارد جزیره (31) می شوند و پرده نشینان را به وحشت می اندازند. خداوند مسلمانان را پیروز می گرداند که کشتار بزرگ الهی در آن روز است.» (32)
در روایت دیگری نیز چنین می خوانیم:
«بدون تردید سپاه ترک وارد جزیره خواهند شد تا اسب هایشان از فرات سیراب شوند، آنگاه خداوند بر آنها طاعون را مسلط می کند و همگی به وسیله طاعون از بین می روند و به جز یک نفر از آنها باقی نمی ماند. خداوند بر آنها برف و تگرگ همراه با سرمای سوزان و طوفان خانمان برانداز فرو می فرستد و همگی نقش بر زمین می شوند. مسلمانان به یکدیگر نوید می دهند که خداوند آنها را هلاک کرد و شرّ آنها را از شما کوتاه نمود.» (33)

5- زمان نبرد قرقیسیا

نبرد قرقیسیا میان دو واقعه مهم صورت می گیرد؛ نخست خروج سفیانی و دوم ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف). در اینجا به اختصار به هریک از آنها اشاره می کنیم:
خروج سفیانی: امام باقر (علیه السلام) درباره واقعه نخست چنین فرمودند:
«سفیانی در روز جمعه خروج می کند، بر فراز منبر دمشق قرار می گیرد و از مردم بیعت می گیرد که هرگز با امر او مخالفت نکنند، چه آن را بپسندند و چه آن را ناخوش دارند. آنگاه به سوی «غوطَه» حرکت می کند و 50 هزار جنگجو در اطراف او گرد آیند، آنگاه سه پرچم به اهتزاز درآید: پرچم ترک ها و عجم ها که سیاه رنگ است. پرچم بنی عباس که زرد رنگ است. پرچم سفیانی که سرخ رنگ است. سفیانی بر ‌آنها چیره می شود، پس از آنکه شصت هزار نفر از آنها را از دم شمشیر می گذارند، آنگاه به سوی «حمص» می رود و از فرات عبور می کند و عازم «رقّه» (34) و «سبا» (35) می شود».
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، نیز از جنگ سفیانی با سپاه ابقع و اصهب (36) خبر می دهند:
«سفیانی با ابقع درگیر می شود، سپس او و سپاهیانش را می کشد. سپس اصهب و یاران او را می کشد. آنگاه به کشتن آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و شیعیان آنها اهتمام می کند و به سوی عراق راهی می شود و سپاه او به قرقیسیا وارد می شود... .» (37)
در «عقدالدّرر» نیز در همین زمینه روایتی از امام محمدباقر (علیه السلام) نقل شده که به قرار زیر است:
«سه پرچم در شام برافراشته می شود؛ پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفیانی، سفیانی ابتدا با ابقع درگیر می شود و او و همراهانش را به قتل می رساند، آنگاه اصهب را می کشد، سپس تنها چیزی که سپاهیان سفیانی به آن می اندیشند، حرکت به سوی عراق است و سپاهیان او از قرقیسیا عبور می کنند.» (38)
در منابع اهل سنت نیز این واقعه چنین ذکر شده است:
«سه پرچم در شام بلند می شود: اصهب، ابقع و سفیانی، سفیانی از شام و ابقع از مصر برمی خیزد. پس سفیانی بر همه آنها غالب می شود... (39) سپس سفیانی در شام بر پرچم های سه گانه غالب می شود. سپس برای آنها رویدادی به بزرگی قرقیسیا نخواهد بود.» (40)
ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف): حادثه مهمی که پس از نبرد قرقیسیا به وقوع می پیوندد، ظهور حجت خدا، قائم آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. امام باقر (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند:
«سفیانی و قائم (علیه السلام) در یک سال خروج می کنند.» (41)
همچنین در حدیثی دیگر از ایشان آمده است که:
«مهدی (علیه السلام)، همانند موسی (علیه السلام) نگران و ترسان از مدینه خارج می شود و به سوی مکه می رود و سپاهیان سفیانی حرکت می کنند تا به سرزمین «بیداء» می رسند، همگی آنها هلاک می شوند و جز گزارشگری از آنها باقی نمی ماند.» (42)
لازم به یادآوری است که طبق احادیث شیعی بزرگ ترین و حسّاس ترین ضربت بر سپاه سفیانی را خراسانی و سپاهیان او وارد می آورند؛ هم آنانی که اشراف «کوفه» هیچ ارج و قیمتی برایشان قائل نیستند. در روایتی از امام صادق (علیه السلام) نقل شده چنین آمده است:
«همه مردان آن، جز یک نفر شامی کشته می شوند، وای بر حال کسانی که در اطراف آن (کوفه) باشند، چه آزار و اذیتی می بینند. مردانشان و زنانشان اسیر گرفته می شوند، بهترین آنها از نظر وضع و سامان کسی است که از فرات بگذرد و از منطقه بگریزد، فرار کردن از آنجا از یک ساعت ماندن در آن بهتر است. کسانی که از آنها اسیر شوند، باکی بر آنها نیست، آنها را کسانی نجات می دهند که مردم کوفه هیچ ارزشی برای آنها قائل نیستند، آنها را از کوفه دور نمی برند.» (43)
در «عقدالدّرر» نیز به پیوند این حوادث با یکدیگر اشاره شده و در روایتی از امیرمؤمنان، علی (علیه السلام) پس از ذکر واقعه «قرقیسیا» چنین آمده است:
«... سپاهیان سفیانی به جست و جوی اهل «خراسان» برمی خیزند و شیعیان آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را می کشند، آنگاه اهل خراسان در یافتن [امام] مهدی قیام می کنند.» (44)
ابن حماد نیز روایتی که از امام علی (علیه السلام) نقل می کند، از این ماجرا به تفصیل یاد می نماید و از رو آوردن اهل «خراسان» به حضرت مهدی (علیه السلام) و طلبیدن ایشان سخن می گوید:
«سفیانی بر شام غالب می شود، آنگاه بین آنها [سفیانی و شامیان] نبردی در قرقیسیا رخ می دهد که پرندگان آسمان و درندگان زمین از اجساد آنها سیر می شوند، آنگاه در عقبه آنها [سپاه سفیانی] شکافی ایجاد می شود. پس گروهی راهی سرزمین خراسان می شوند و سپاه سفیانی به دنبال آنها به راه می افتند تا به سرزمین خراسان می رسند. سپاه سفیانی در جست و جوی اهل خراسان برمی آیند و شیعیان آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را در کوفه به قتل می رسانند. آنگاه اهل خراسان در جست و جوی مهدی (علیه السلام) به پا می خیزند.» (45)

پی نوشت ها :

1. روزگار رهایی، ص 894، به نقل از: الحاوی للفتاوی، ج 2، ص 136.
2. همان، ص 896.
3. دخیل، علی محمدعلی، الامام المهدی، ص 344.
4. الغیبة طوسی، ص 422، ح 12.
5. بحارالانوار، ج 52، ص 237.
6. روزگار رهایی، ص 1120، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 56.
7. السفیانی و علامات الظهور، ص 127.
8. عصر ظهور، ص 130.
9. الفتن ابن حماد، ص 195، ح 797.
10. همان، ص 208، ح 838.
11. قاموس اعلام ترکی، ج 5.
12. سترنج، جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی، ترجمه محمود عرفان، ص 113.
13. ابن رسته اصفهانی، الاعلاق النفیسه، ترجمه دکتر حسین قره چانلو، ص 112.
14. المسالک و الممالک، ترجمه قره چانلو، ص 56-57.
15. معجم البلدان، ج 4، ص 328.
16. عصر ظهور، ص 130.
17. الفتن ابن حماد، ص 233، ح 921.
18. همان، ص 418، ح 1353.
19. الفتن و الملاحم، ابن طاووس، ص 58، ح 106.
20. همان، ص 58، ح 107.
21. البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان، ص 1111.
22. روزگار رهایی، ص 129.
23. همان، ص 131.
24. الفتن ابن حماد، ص 195، ح 797.
25. همان، ص 145، ح 596.
26. همان، ص 212، ح 850.
27. شاید مراد از این دو عبدالله رهبران مصری و مغربی باشد، یا یکی از آنها فرمانده لشکر سفیانی باشد.
28. الفتن ابن حماد، ص 203، ح 923.
29. عصر ظهور، ص 132.
30. روزگار رهایی، ص 955.
31. مترجم کتاب روزگار رهایی، در ترجمه حدیث «جزیرة العرب»‌ آورده است که صحیح به نظر نمی رسد و با توجه به آنچه گفته شد منظور منطقه «جزیره» است و نه جزیرة العرب.
32. روزگار رهایی، ص 943، به نقل از: الملاحم و الفتن، ‌ص 32.
33. همان، ص 942، به نقل از: الملاحم و الفتن، ص 69.
34. یکی از شهرهای سوریه.
35. روزگار رهایی، ص 1103، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 192.
36. نویسنده کتاب عصر ظهور، «اصهب» را زمامدار و نماینده ترکان و «ابقع» را زمامدار و نماینده رومیان (طرفداران غرب) معرفی می کند.
37. بحارالانوار، ج 52، ص 245.
38. عقدالدّرر فی اخبار المنتظر، ص 67.
39. الفتن ابن حماد، ص 198، ح 805.
40. همان، ص 208، ح 839.
41. بحارالانوار، ج 52، ص 240.
42. روزگار رهایی، ص 1111، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 102.
43. همان، ص 1109، به نقل از: بشارة الاسلام، ص 109.
44. عقدالدّرر، ص 67.
45. الفتن ابن حماد، ص 208، ح 838.

منبع مقاله :
شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (1391)، دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه ی شریف ظهور، ج 1، تهران: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوم



«شکل ها» چگونه در ذهن ما نقش می بندند؟

نکات کلیدی

ساخت گرایی:

دیدگاهی که معتقد است ادراک ها از احساس های ابتدایی ساخته می شوند، ‌ساخت گرایی نام دارد. تلاش هایی که تاکنون برای کشف و فهرست بندی احساس های ابتدایی انجام شده، غیر عملی بودن این امر را نشان داده است؛ ولی شکل جدید ساخت گرایی که بر تجزیه و تحلیل ویژگی های دیداری استوار است، هنوز تأثیرگذار می باشد.

گشتالت:

نظریه پردازان گشتالت معتقد بودند که ادارکِ شکل، نخستین ادراک است و نمی توان آن را به عناصر کوچک تر کاهش داد. اصول سازمان ادراکی این نظریه پردازان، امروزه نیز مفید هستند؛ هر چند روشن شد که مکانیزم های عصب شناختی ای که گمان می رفت زیربنای این اصول را تشکیل می دهند، اشتباه بوده است.

تحلیل ویژگی:

تحلیل ویژگی، عبارت است از شکلی از پردازش اطلاعات که به وسیله ی آن، تصویر شبکیه ای با به کارگیری سلول های اختصاصی یا گروهی از سلول ها که برای این منظور تکامل یافته اند، به مؤلفه های اساسی تجزیه می شود. یکی از نقاط ضعف این اندیشه آن است که ثابت شده تعیین دقیق ماهیت این مؤلفه ها (یا ویژگی ها) مشکل است. در هر صورت، این امر با توفیق در سیستم های ماشینی بازشناسیِ بینایی که مجموعه ی ویژگی ها می توانند با دقت مشخص شوند، به کار برده شده است.

بی نظمی:

بی نظمی یک سیستم، بازشناسی خاصی است که تحلیل ویژگی را به عنوان مرحله ی اول خود به کار می برد و مراحل بعدی را که سیستم بازشناسی را تشکیل می دهد، به وجود می آورد. مرحله ی نهایی، از ویژگی فرآیند تصمیم گیری برخوردار است و در نتیجه، سیستم ممکن است در صورت ابهام یا نامرغوب بودن شواهد حسی، مرتکب اشتباه شود.

نظریه های مبتنی بر مدل:

از نظریه های الگو و نمونه ی نخستین، هر دو به عنوان نظریه های مبتنی بر مدل یاد می شود، زیرا این نظریه ها بازشناسی را فرآیندی می دانند که در آن تصویر شبکیه ای با بازنمایی ها یا مدل های اشیای ذخیره شده، مقایسه می شود. هیچ کدام از این سیستم ها نمی تواند به طور رضایت بخش بازشناسی اشیای نو را تبیین کند.

نظریه های محاسبه ای:

نظریه ی محاسبه ای «مار» به لزوم تعیین ماهیت فرآیندهای محاسبه ای و تحلیلی موجود در تحلیل تصویر و شناسایی شیء می پردازد. این نظریه را می توان دقیق ترین نسخه ی رویکرد پردازش اطلاعات به حس بینایی دانست.

نظریه های مبتنی بر مؤلفه:

نظریه های مبتنی بر مؤلفه ها، شناسایی اشیاء را برحسب شکل های هندسی بنیادی - به جای ویژگی های نخستین تبیین - می کند. این شکل ها یا تصاویر را می توان برای ساختن تعداد زیادی از پیش نمونه های اشیاء به کار برد و بدین وسیله سیستم می تواند به بازشناسی اشیای نو بپردازد.

ساخت گرایی (1)

ساخت گرایی در سال های نخست قرن بیستم ارائه شد. این نظریه بر این فرض بنیادی مبتنی است که تجربه روانی، از ترکیب عناصر ساده پدید می آید، درست همان طور که ترکیبات شیمیایی از عناصر اولیه ساخته می شوند. طبق این نظریه گمان می رفت که شکل ادراک شده، از احساس های ابتدایی ساخته می شود و فرآیند تشخیص این احساس ها به کمک روش «درون نگری تحلیلی» تحقق می یابد. در این زمان مشاهده گران به منظور پرداختن به ویژگی های بی واسطه و اولیه ی یک شیء و گزارش آن بدون توجه به تمام جوانب دیگر آموزش می دیدند؛ در نتیجه مثلاً شخصی که به یک جعبه کوچک نگاه می کرد، می توانست حاشیه ها و گوشه ها، سایه ها، تبدیل رنگ ها به همدیگر و غیره را گزارش کند؛ ولی این مشاهده گران می بایست درون و محتوای جعبه، یعنی برای مثال غلات صبحانه را نادیده بگیرند. پس از چند سال استفاده از این روش، فهرستی تقریباً از چهل هزار احساس ابتدایی که به نظر می رسد تعداد بسیار زیادی باشد، به دست آمد. به علاوه اغلب، بین اطلاعاتی که اشخاص مختلف ارائه می کردند، تفاوت های زیادی وجود داشت. همین امر نشان می داد که این روش نقایصی دارد. با وجود این، اندیشه های اصل ساخت گرایی تاکنون همچنان تأثیرگذار باقی مانده اند.

گشتالت

روان شناسان گشتالت، دیدگاه دیگری در مقابل ساخت گرایی مطرح کردند. آن ها معتقد بودند که بخش های طبیعی ادراک، عبارت است از شکل و قالب، نه احساس ها که نقش پایه دارند. بر همین اساس آن ها اظهار می کردند که همیشه نماهای دیداری، بر حسب ساده ترین و استوارترین شکل های ممکن (قانون طرح گرائی (2)) ادراک می شوند. اصول سازمان ادراکی گشتالتی نیز شرح می دهد که چگونه ما به ارتباط بین عناصر میدان ادراکی - نه خود عناصر - واکنش نشان می دهیم. مهم ترین اصول ادراکی این نظریه در ذیل آمده است (همچنین به شکل 1 نگاه کنید).

1. اصل مجاورت (3)

(شکل c-a) 1)): احتمال این که عناصر به هم نزدیک تر به صورت یک واحد متعلق به هم ادراک شوند، بیشتر است. در شکل (a) ما ردیف هایی از عناصر را می بینیم؛ چون که فاصله ها در ردیف های افقی نسبت به فاصله ها در ردیف های عمودی کمتر می باشد. در شکل (b) این سازمان محو می شود؛ چرا که فاصله ها در ردیف های افقی و عمودی، برابر هستند، و در شکل (c) برعکس، عناصر به شکل ستونی دیده می شوند؛ چون در این جا فاصله ها در ردیف های عمودی کمترند؛

2. اصل تقارن (4)

(شکل 1 - d): عناصری که از بخش های متقارن تشکیل می شوند، بیشتر از عناصر غیر متقارن به صورت یک واحد متعلق به هم ادراک می شوند؛ چنان که در کادر طرف چپ، ما الگوهای سفیدی را بر روی زمینه ی سیاه می بینیم و تقریباً دیدن الگوهای سیاه بر روی زمینه ی سفید به مدت بیش از چند ثانیه، غیرممکن است. در کادر سمت راست، عکس این مطلب صادق است. این امر نشان می دهد که الگوی ثابت کادر را تقارن خط ها تعیین می کنند نه رنگ ها؛

3. اصل پیوستگی مناسب (5)

(شکل e - 1): عناصر بدان جهت در یک گروه قرار می گیرند تا حتی المقدور خطوط صاف و بدون گسستگی را پدید آورند. در این تصویر، نقاطی مشاهده می کنیم که دو خط یکنواخت را تشکیل می دهند و یکدیگر را قطع می کنند. به صورت های دیگر نیز می توان این پدیده را تفسیر کرد؛ ولی به آسانی ادراک نمی شوند؛

4. اصل شباهت (6)

(شکل f - 1): عناصری که شبیه به همدیگر هستند، بیشتر به عنوان یک واحد متعلق به همان شکل دیده می شوند. چنان که مشاهده می کنید، در این تصویر برای ما دیدن دو مثلث از دیدن ستاره ی شش پر راحت تر است؛

5. اصل بستن (7)

(شکل g - 1): در ساختار ادراکی ما عناصر به گونه ای با یکدیگر گروه بندی می شوند که شکل های کامل تر یا بسته تر را آسان می کنند. در این تصویر، سه شکل مجزا وجود دارد؛ ولی اصول پیوستگی مناسب و بستن، ادراک قرار گرفتن یک میله پشت سر میله ی دیگر را تسهیل می کند.
الگوهای سازمانی مشابه در حس شنوایی، به ویژه در ادراک آهنگ ها دیده می شوند. نت هایی که در زیر و بمی، نزدیک به یکدیگر هستند، بخش هایی از یک آهنگ ادراک می شوند (نمونه ای از قانون مجاورت) و جدایی بین شکل و زمینه نیز، همان تمایز بین آهنگ و نواختن های همراه آن می باشد.

شکل 1. اصول سازمان ادراکی گشتالت
همین طور هنگامی که چندین وسیله موسیقی به طور هم زمان نواخته می شوند، ما گرایش داریم آن هایی را که صدای مشابهی دارند، در بخش های یکسان گروه بندی کنیم که نمونه ای از قانون شباهت است. همچنین یک رشته آهنگ هایی که در یک جهت هستند، معمولاً به بخشی از همان آهنگ ادراک شوند حتی موقعی که به عنوان بخشی از رشته ی متفاوت نواخته شوند. این نمونه ای از قانون پیوستگی مناسب است (شکل 2).
در برخی موارد در چگونگی تمایز شکل - زمینه، ابهام وجود دارد. مکتب گشتالت در این زمینه می گوید یک محرک می تواند بیش از یک ادراک خاص را پدید آورد. آن ها بدین وسیله این نکته را ثابت کرده اند که کارکرد یک کل را نمی توان به وسیله تک تک عناصر آن تعیین کرد (شکل 3).
روان شناسان گشتالت برای برخی مثال های ادارک شکل، تفسیرهای خوبی ارائه کرده اند و بسیاری از توضیحات آن ها قانع کننده بوده است؛ ولی تبیین هایی را که ارائه داده اند، به مراتب کمتر مفید می باشد؛ زیرا این تبیین ها بر اصل «هم ریخت بینی (8)» مبتنی بوده اند. این اصل بیانگر آن است که بین فرآیند سازمانی ادراک و سازمان فعالیت الکتریکی مغز، مطابقت وجود دارد؛ ولی تلاش هایی که برای فراهم کردن شواهد تجربی برای این اصل انجام شده، با شکست روبه رو گردیده است.

شکل 2. مثالی که در شنوایی نیز قانون پیوستگی مناسب را نشان می دهد. اقتباس از سمفونی ششم چایکوفسکی آهنگساز روسی (Tchaikovsky).
شکل 3. یک محرک وارون پذیر شکل زمینه که قابلیت آن را دارد که به شکل دو چهره ی روبه روی هم و همچنین یک گلدان دیده شود.

تحلیل ویژگی های اشیاء

ما می توانیم شکل ها را به منزله مناطق تصویری در نظر بگیریم که بر روی شبکیه منعکس می شوند و هر کدام خطوط ویژه ای دارند. هر کدام از این مناطق؛ گستره ی فضایی، بافت، رنگ، سایه، و ویژگی های دیگری را دارند. ما می توانیم این کیفیات را ویژگی های مناطق بنامیم که ما را در تشخیص اشیاء از یکدیگر قادر می سازند.
گاهی چنین تشخیصی تنها به تعداد کمی از ویژگی ها نیاز دارد؛ مثلاً فرق گذاشتن بین سگ و گوسفند، و گاهی به ویژگی های نسبتاً بیشتری نیاز دارد. باید توجه داشت که افتراق ادراکی به شناخت قبلی از اشیاء مورد نظر بستگی ندارد. اکنون می توان فرض ساخت گرایان را که در گذشته در قالب احساس ها بیان شد، بر حسب ویژگی های اشیاء بیان کرد و مجموعه ای از کارهای تجربی که به شناسایی تعداد نسبتاً کمی از ویژگی های بنیادی که شامل رنگ، روشنی، جهت، طول، انحناها، پایان خطوط، محل تقاطع، و بسته شدن خطوط می شود را می توان ذکر کرد. این رویکرد از یکی از مشکلات عمده در مورد درون نگری تحلیلی به دور است؛ چرا که ویژگی های اشیاء برخلاف استنباط از گزارش های کلامی، مستقیماً قابل مشاهده هستند. با وجود این، مجموعه ی ویژگی هایی که از تجربه خاصی به دست می آیند، تا اندازه ای به نوع فعالیتی که به کار رفته بستگی دارد؛ بنابراین هنوز ممکن است در کل مجموعه ویژگی ها تجدید نظر کرد. وقتی ویژگی های بینایی این گونه وصف می شوند، این احتمال وجود دارد که بتوان آن ها را به منبعشان در میدان های دریافتی سلول ها در مسیر بینایی نیز نسبت داد.
این نوع پردازش، پردازش از پایین به بالا (9) (یا برخاسته از داده ها) نامیده می شود؛ چون که اطلاعات ورودی طبق قوانینی که بر اساس ساختار مسیرهای حسی تعیین می شوند، پردازش می گردند. پردازش هدایت شده به وسیله ی داده ها، هنوز ویژگی ها و الگوهای موجود در دورن داد حسی را تحلیل و ثبت می کند، و احتمالاً به جزئیات موضعی یک شیء بیش از جزئیات کلی آن می پردازد؛ ولی در برخی اوقات جزئیات کلی با سهولت بیشتری نسبت به جزئیات موضعی بازشناسی می شوند (شکل 4). شواهدی وجود دارد که مشاهده گران به طور ارادی می توانند توجهشان را از جنبه های کلی یک تصویر به جنبه های موضعی آن و برعکس تغییر دهند.

شکل 4. این تصاویر، ویژگی های موضعی مختلف دارند؛ ولی ویژگی های کلی همه یکسان است. ویژگی کلی این تصاویر، معمولاً جلوتر شناخته می شود؛ ولی فرد می تواند به سادگی توجه خود را به ویژگی های موضعی در صورت نیاز معطوف کند.
گاهی شناسایی اشیاء با تحلیل ویژگی شروعی شود؛ ولی در آن پردازش بالا به پایین (یا هدایت شده به وسیله مفهوم) به کار می رود. در این روش ما از تجربه و دانش قبلی خود درباره ی جهان اطرافمان برای شناسایی استفاده می کنیم. پردازش هدایت شده به وسیله ی مفهوم، یکپارچه کردن ویژگی ها را در اشیای ادراکی بر عهده دارد که غالباً با انتظارات محتمل در یک موقعیت خاص، هم زمان است. بافت، یک عامل خیلی مهم در فرآیند شناسایی می باشد؛ مثلاً اشیایی که به سرعت به افراد ارائه می شوند، در بافت های آشنا نسبت به بافت های ناآشنا با سهولت بیشتر بازشناسی می شوند، و گاهی ادراک اشیای مبهم را تنها بافت آن ها تعیین می کند (شکل 5).

شکل 5. تأثیر بافت بر شناسایی: چنان که می بینید، دو حرف 'B' و عدد '13' ویژگی های یکسان دارند؛ ولی بافت سبب می شود که ما یکی را 'B' بخوانیم و دیگری را '13'.

نظریه ی بی نظمی (10)

نظریه بی نظمی سلفریج (11) در شناسایی، بر عنصر استخراج ویژگی ها تأکید می کند. هر مرحله در این فرآیند، به کمک «عواملی» با وظایف مشخص تأمین می شود. عامل های تصویر، پیام خارجی را ثبت می کنند و آن را به عامل های ویژگی انتقال می دهند. هر کدام از این عامل ها، ویژگی مخصوص به خود را درون تصویر جست و جو می کنند و تنها با یافتن آن، واکنش نشان می دهند. در سطح بعدی، عامل های شناختی به واکنش های عامل های ویژگی نگاه می کنند؛ زیرا آن ها نیز به نوبه ی خود، باید تنها در صورت شناسایی ترکیب خاصی از ویژگی ها واکنش نشان دهند. عامل های شناختی زمانی که این امر اتفاق بیفتد، با شور و شوق عکس العمل نشان می دهند؛ ولی زمانی هم که چیزی مشابه الگویشان نشان داده شود، فعالیت کمی نشان می دهند. عملکرد به دست آمده که خصوصیت بی نظمی دارد، به وسیله ی عامل تصمیم گیرنده که باید تعیین کند کدام یک از عامل های شناختی بیشترین فعالیت را نشان داده اند، تفسیر می شود. عضو تصمیم گیرنده ممکن است زمانی که چندین عضو شناختی الگوهای فعالیت مشابهی را نشان می دهند، اشتباهاتی بکند و در نتیجه به اشتباه در شناسایی منجر شود. تاکنون مدل های بی نظمی را در ماشین هایی به کار برده اند که می توانند حروف چاپی را تشخیص دهند؛ نظیر ماشین هایی که برای شناسایی چک های بانکی به کار می روند.

نظریه های مبتنی بر مدل

نظریه های مبتنی بر مدل به جای ویژگی های اشیاء بر شناخت ادراکیِ مفهومی و مفصل انسان از جهان متکی هستند. نظریه ی الگو (مقایسه) بر این عقیده پایه گذاری شده است که افراد تصویر دریافتی را با نمودهای ذخیره شده در حافظه (الگوها (12)) که از قابلیت درجه بندی بر حسب اندازه و چرخاندن برای هماهنگی با جهت مورد نظر برخوردارند، مقایسه می کنند. بر اساس این نظریه مقایسه های متوالی انجام می شود تا همتای مربوط به دست آید. از این روش برای طراحی روبات هایی استفاده می شود که می توانند اشیاء را شناسایی کنند و با استفاده از درون داد دوربینی ویدئویی در آن ها دخل و تصرف نمایند. با وجود این، مدل الگو نمی تواند اشیای جدید را شناسایی کند؛ همچنین این نظریه به مسأله ی چگونگی به وجود آمدن الگوها در مرحله اول نمی پردازد. البته روبات ها، برای به دست آوردن الگوها به کمک انسان ها نیاز دارند. نظریه های نمونه، نخستین دسته ای دیگر از نظریه های الگو هستند. این نظریه ها - برخلاف نظریه الگو - بر این باورند که بازنمایی ذخیره شده، یک تصویر نیست؛ بلکه مجموعه ای از ویژگی هاست که فرآیند شناسایی انعطاف پذیرتری را ممکن می سازد؛ در نتیجه نظریه ی الگو به چندین تصویر صندلی (از جمله تصویر صندلی های دسته دار و بدون دسته) به منظور شناسایی مطمئن تر تمام صندلی ها نیاز خواهد داشت؛ ولی سیستم نمونه ی نخستین، صرفاً یک مجموعه ویژگی های تعیین کننده را لازم دارد. چنین امری این احتمال منطقی را در پی دارد که بعضی از اشیاء ممکن است به عنوان صندلی لحاظ شوند؛ در حالی که برای آن ها چنین مقصودی به معنای دقیق کلمه در میان نبوده است. با وجود این، بر اساس این نظریه ها نیز، شناسایی اشیای جدید مشکل آفرین باقی مانده است.

نظریه های محاسبه ای

با نفوذترین نظریه در میان نظریه های محاسبه ای، نظریه ی «دیوید مار (13)» می باشد. دیوید مار در کارهای خود بر لزوم درک ساختار تصویر بصری تأکید می کند. موضوعی که معمولاً نظریه های دیگر - به جز گیبسون - از آن غفلت ورزیده اند. نظریه مار، بازشناسی شیء را بر اساس سه سطح پردازش، تبیین می کند. هر کدام از این سه سطح به عنوان محاسباتی در نظر گرفته می شوند که بر روی تصویر بینایی انجام می شوند. سطح اول، عبارت است از محاسبه ی طرح اولیه که در آن ویژگی های اساسیِ تصویر بر حسب روشنی، کناره ها، و نواحی که تغییرات بارزی در شدت روشنایی وجود دارد، تبیین می شوند.
این امور، برای تعیین موقعیت حاشیه ها و حدّ و مرزها که آن ها نیز اطلاعاتی درباره ی شکل و جهت دربر دارند، حیاتی هستند؛ در نتیجه طرح اولیه، برای ساختن طرح 2/5 بُعدی به کار می رود. این طرح در واقع، تفسیری از ارتباطات عمق و جهت بین سطوح تصویر از نگاه مشاهده گر می باشد. ما به این تصویر برای هدایت فعالیت ها (نظیر حرکت در محیط اطرافمان) نیاز داریم. سرانجام، طرح 2/5 بُعدی برای ساختن بازنمایی سه بُعدی که از نگاه مشاهده گر مستقل است، به کار می رود. در این مرحله ما می توانیم توصیف های اشیاء را ذخیره کنیم و بعدها آن ها را برای شناسایی به کار ببریم (به پایین مراجعه شود).
پژوهش های مبتنی بر این رویکرد، با فعالیت در زمینه ی هوش مصنوعی و علم رایانه به طور طبیعی پیوند دارند. با وجود این، یکی از پیامدهای مهم تر آن برای روان شناسی این بود نشان داده شد بازشناسی شیء، بسیار پیچیده تر از آن است که زمانی تصوّر می شد.

نظریه های مبتنی بر مؤلفه (14)

نظریه های مبتنی بر مؤلفه، از گونه ای توسعه در رویکرد محاسبه ای حاصل می شود و نشانگر تلاشی است که به مسأله ی بازشناسی اشیاء - و ویژه اشیای جدید - بدون تکیه بر مجموعه ی ویژگی هایی که به صورت قراردادی تعریف شده اند، می پردازد. در این زمینه «بایدر من» معتقد بود که انسان می تواند مجموعه ای از عناصر هندسی ابتدایی را مشخص کند که با چرخاندن و بزرگ و کوچک کردن آن می توان نمونه های نخستین اشیا را ساخت. نمونه هایی از این نمادها (یا تصاویر) هندسی (15) و اشیایی که می تواند از آن ها ساخته شود، در شکل 6 نشان داده شده اند. تعداد نسبتاً کمی از تصاویر (حدود 36 تصویر) می تواند تعداد بسیار زیادی از اشیاء را به وجود آورد.
شکل 6. انتخاب چهار تصویر و نمونه هایی از اشیای پیش نمونه که می توان از آن ها ساخت.

پی نوشت ها :

1. Structuralism.
2. law of pragnanz.
3. proximity.
4. symmetry.
5. good contian.
6. similarity.
7. clasure.
8. isomorphism.
9. bottom - up.
10. pandempnium.
11. selfridg.
12. template.
13. David marr.
14. cpmponent.
15. geometric.

منبع مقاله :
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول

تشیع از چه زمانی اغازشده است

در زمان رسول خدا (صلی الله علیه واله): آنچه بر حسب تحقیقات علمی، به دور از عواطف تقلیدی و احساسات مذهبی به دست آمده، این است که شیعه در زمان رسول خدا ‏(صلی الله علیه واله) به وجود آمده است و ایشان اوّل کسی هستند که این بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگی‌شان مواظب آن بوده‌اند.

چرا پیامبر(صلی الله علیه واله)، علی(علیه السلام) را منصوب کرد؟

شیعه از زمان طلوع تاریخ اسلام، در زندگی سیاسی و دینی مسلمانان ظاهر شد، شعار محبّت و دوستی اهل بیت نبوّت(علیه السلام) را سرداد و اهداف آنها را هدف و اساس زندگی و عقیدة خود قرار داد. از این رو ایمانی آورد که هیچ‌گاه شک به آن راه نیافت؛ زیرا اهل‌بیت (علیهم السلام) نسبت به دیگران به محلّ و مقام پیامبر(صلی الله علیه واله) نزدیک‌تر و شایسته‌تر بودند. سید عترت طاهره، امام امیرمؤمنین‌(علیه السلام) ، وصیّ رسول، باب مدینة علم و خازن حکمت او بود، امامان پاک(علیه السلام) بعد از او ، اوصیای رسول‌ خدا (صلی الله علیه واله) ، پیشوایان امت و مبلّغ رسالت او بودند. با اینکه ایشان دوران زیادی را گرفتار حوادث سیاسی و اجتماعی بودند، علیه ستمکاران به پاخاستند و تخت مستبدّان را سرنگون کردند و شعار عدالت اجتماعی را فریاد زدند.
ما در ابتدا، دربارة تأسیس شیعه و آنچه که به آن مربوط است، مطالبی را ذکر می‌کنیم.

آغاز تشیع

دربارة آغاز تشیع و زمان پیدایش آن، اقوال و آرایی است که بعضی از آنها به شرح زیر هستند:
در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله): آنچه بر حسب تحقیقات علمی، به دور از عواطف تقلیدی و احساسات مذهبی به دست آمده، این است که شیعه در زمان رسول خدا‌(صلی الله علیه واله) به وجود آمده است و ایشان اوّل کسی هستند که این بذر را نشانده، پرورش داده و در تمام مراحل زندگی‌شان مواظب آن بوده‌اند. آنچه این موضوع را تأیید می‌کند و دلالت بر آن دارد، روایاتی است که از رسول خدا(صلی الله علیه واله) رسیده است. در این روایات، سمت «تشیع» بر پیروان امیرمؤمنین‌(علیه السلام) اطلاق شده، آنها را تمجید کرده و به جایگاه آنها در فردوس اعلی بشارت داده شده است. در اینجا بعضی از این روایات را بیان می‌کنیم:
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمودند: ای علی تو و شیعیانت در کنار حوض بر من وارد می‌شوید. 1
ای علی! به زودی تو نزد خدا وارد می‌شوی در حالی که شیعیان تو راضی و مورد رضایت خدا هستند و دشمنانت معذّب به عذابی سخت خواهند بود. 2
علی و شیعة او، آنها در روز قیامت رستگارند.3 شیعة علی، آنها رستگارند. 4
ای علی، خدا تو و ذریّة تو و فرزندانت و اهل و شیعة تو و دوستان شیعة تو را آمرزید. همانا تو دارای قلب بزرگی هستی.5
سیوطی در تفسیر قول خدای متعال که می‌فرماید: آنهایی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها بهترین مردمند.
می‌گوید: ابن عساکر از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: نزد پیامبر(صلی الله علیه واله) بودیم؛ پس علی‌(علیه السلام) وارد شد. پیامبر(صلی الله علیه واله) گفت: سوگند به آن کسی که جانم در دست قدرت اوست، این علی و شیعة او رستگارانند. و این آیه نازل شد: «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة»؛ پس اصحاب پیامبر(صلی الله علیه واله) وقتی علی‌(علیه السلام) می‌آمد، می‌گفتند: «خیر البریّه» آمد6.
ابن مردویه از علی‌(علیه السلام) روایت می‌کند که:
رسول خدا(صلی الله علیه واله) به من گفت: «آیا نشنیدی قول خدای متعال را که فرمود: «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریّة» تو و شیعة تو، وعده‌گاه من و وعده گاه شما حوض است؛ وقتی امت‌ها برای حساب آورده شوند و پیشوای مسروران را دعوت کنند».7
این گونه احادیث فراوان در صحاح شش گانه اهل سنّت ذکر شده‌اند و بر این نکته تصریح دارند که نبی اکرم‌(صلی الله علیه واله) نخستین کسی است که تشیع را به پاداشت و آن را ایجاد کرد و به پیروان امام علی‌(علیه السلام) ، صفات عالیه نسبت داده، آنان را به منزلت رفیع در بهشت بشارت داد.

تأییدکنندگان این روایات

گروهی از علما ـ از قدما و مؤخّران ـ بر این عقیده‌اند که تشیع از زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) تشکیل و اعلام شد. بعضی از گفته‌های آنها به شرح زیر است:
1. شیخ صدوق: ثقة الاسلام شیخ صدوق‌(ره) تصریح کرده است که: «تشیع برای امام، امیر المؤمنین‌(علیه السلام) در عهد رسول خدا(صلی الله علیه واله) بود و او شیعه را به بهشت بشارت داد».8
2. سعد قمی: وی تأکید کرده است که:
اوّلین گروه در اسلام شیعه است و آن گروه امام علی بن ابی‌طالب‌(علیه السلام) است که به پیروی از او و اعتقاد به امامت او معروفند9.
همچنین قمی تصریح کرده است که:
در پیشاپیش شیعه، نخستین صحابة پیامبر(صلی الله علیه واله) مثل صحابی مجاهد، عمّار یاسر و انقلابی بزرگ ابوذر غفّاری و مستشار پیامبر(صلی الله علیه واله) سلمان فارسی و مقداد بن اسود بودند که به اسم شیعه ملقّب شدند.10
3. رازی نیز تصریح کرده که: «به این گروه، شیعة علی و یاران علی‌(علیه السلام) می‌گفتند و پیامبر(صلی الله علیه واله) دربارة آنها گفته است:
بهشت مشتاق چهار نفر است: سلمان، ابوذر، مقداد و عمّار11.
4. شیخ مفید: وی این چهار صحابی رسول خدا(صلی الله علیه واله) را ارکان چهارگانه نامیده است؛ یعنی ارکان اسلام12.
5. امام کاشف الغطا: شیخ محمّد حسین آل کاشف الغطا گفته است: «اوّل کسی که بذر تشیع را در سرزمین اسلام کاشت، شخص صاحب شریعت اسلامی بود؛ یعنی بذر تشیع، دوش به دوشِ بذر اسلام و پهلو به پهلو و به موازات آن قرار گرفته است»13.
6. علّامه مظفّر: علّامه شیخ محمّد حسین مظفّر گفته است:
«دعوت به تشیع در روزی که ناجی بزرگ، محمّد (صلی الله علیه واله) صدایش را به کلمة «لا اله الّا الله» بلند کرد، شروع شد و آن زمانی بود که آیة «و أنذر عشیرتک الأقربین» نازل شد و پیامبر(صلی الله علیه واله) بنی هاشم را جمع کرد و آنها را انذار داد و گفت: «کدام یک از شما مرا یاری می‌کنید تا اینکه او برادر، وارث، وصیّ و خلیفة من در بین شما بعد از من باشد؟» احدی جواب او را نداد مگر علی مرتضی‌(علیه السلام). رسول خدا(صلی الله علیه واله) به آنها گفت:
«این برادر من و وزیر من و وصیّ من و خلیفة من در بین شما بعد از من است؛ از او بشنوید و او را اطاعت کنید.» پس دعوت به تشیع ابوالحسن از سوی صاحب رسالت و هم‌زمان با دعوت برای شهادتین بود و از آنجاست که ابوذر از شیعیان علی‌(علیه السلام) است».
شیخ مظفّر از محمّد کردعلی، مؤلف خطّاط شام، چنین نقل کرده است:
«گروهی از بزرگان صحابه به موالات علی‌(علیه السلام) در زمان رسول خدا (صلی الله علیه واله) شناخته شده بودند؛ مانند سلمان فارسی که گفت: بیعت کردیم با رسول خدا (صلی الله علیه واله) بر سفارش به مسلمانان و امامت
علی بن ابی‌طالب ‌(علیه السلام) و پیروی از او».
7. سعید خدری: وی گفته است که:
«مردم به پنج چیز مأمور شدند. چهار تا از آن را انجام دادند و یکی را ترک کردند و چون از چهار تا سؤال شد، گفت: نماز، زکات، روزة ماه رمضان و حجّ. گفته شد پس آن یکی چیست که آن را ترک کردند؟ گفت: ولایت علی بن ابی‌طالب‌(علیه السلام) ».14
معنی آنچه شیخ مظفّر ارائه کرده، این است که تشیع همان موالات برای امام علی‌(علیه السلام) و اقرار برای او به ولایت عامّه بعد از نبی‌ اکرم(صلی الله علیه واله) است و اینکه او سزاوارتر از دیگران است و در نزدیکی به رسول خدا‌(صلی الله علیه واله)، مقام او اوّلین است.
گروه دیگری از بزرگان تأکید و تأیید کرده‌اند که:
«تشیع و ولایت‌پذیری ابی الحسن‌(علیه السلام) در زمان رسول خدا‌(صلی الله علیه واله) ایجاد شده و رسول اکرم(صلی الله علیه واله)، علی‌(علیه السلام) را از بعد خودش به عنوان خلیفه و مرجع عام برای امت تعیین کرده است».

سایر دیدگاه‌ها

گروهی از مؤلفان بر این عقیده‌اند که تشیع در زمان پیامبر(صلی الله علیه واله) ایجاد نشده و بعد از آن به وجود آمده است. در زیر، اسامی آنها و دیدگاهشان را می‌آوریم:
1. ابن خلدون: وی معتقد است که:
«شیعه در ایّام شورا پیدا شد و آنجا جماعتی از صحابه که خود را پیرو و شیعة علی(علیه السلام) می‌دانستند و معتقد بودند که او سزاوارتر به خلافت است تا غیر او، چون خلافت به غیر او رسید، ناراحت و متأسّف شدند؛ مانند زبیر، عمّار بن یاسر، مقداد ابن اسود و دیگران و قوم برای سابقه و قدمت آنها در دین کاری جز نجوا و تأسّف و اندوه نکردند».15
این رأی مورد اعتماد نیست؛ زیرا همان طور که قبلاً توضیح داده شد، شیعه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) ایجاد شد و پیشوای آن، که از بزرگان صحابه است، با حجّت بالغه با ابو‌بکر به احتجاج پرداخت و این از محکم‌ترین اسناد سیاسی‌ای است که شیعه برای اثبات حقّانیت امام بر خلافت، به آن احتجاج می‌کند.
2. ابن حزم: او بر این عقیده است که، شیعه بعد از قتل عثمان آشکار شد.
او می‌گوید: «عثمان خلیفه شد و دوازده سال حکومت کرد، تا اینکه مرد و با مرگ او اختلاف پیدا شد و امر شیعیان پا گرفت».16
3. عثمان بن عبدالله حنفی: این شخص نیز بر دیدگاه ابن حزم تأکید کرده و گفته است: «جدایی امت در زمان ابوبکر و عمر و عثمان نبود و همانا بعد از کشته شدن عثمان، رافضه آشکار شد».17
آنچه ابن حزم و حنفی گفته‌اند، دلایل علمی ندارد؛ چون ظهور شیعه و ایجاد آن در زمان رسول خدا‌(صلی الله علیه واله) بوده و تشکیل دولت شیعه بعد از کشته شدن عثمان و به پیروی از امام علی‌(علیه السلام) ، فقط به دلیل خلافت و امر حکومت بود و به دنبال آن عدل و مساواتی شروع شد که مردم مانند آن را ندیده بودند و همان عدالت بود که موجب انتشار تشیع و موالات برای اهل بیت(علیهم السلام) در همة گروه‌های اسلامی گردید.
4. ابن ندیم: وی بر این باور است که:
«شیعه هنگامی به وجود آمد که طلحه و زبیر با علی‌(علیه السلام) مخالفت کردند و آن را به بهانة خون‌خواهی عثمان بن عفان رد کردند و علی‌(علیه السلام) آنها را متمرّد دانست و با آنها جنگید. پس هر کس پیروی از علی کرد، او را شیعه نامیدند و علی به آنها می‌گفت شیعة من و آنان را طبقة اصفیا ، اولیا ، شرطة الخمیس و اصحاب می‌نامید».18
بر حسب آنچه ما بیان کردیم، ظهور شیعه در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) بود و تمرّد طلحه و زبیر و عایشه از حکومت علی(علیه السلام) ، مطلقاً دخالتی در ایجاد شیعه ندارد.
5. طه حسین: متن آنچه دکتر طه حسین بیان کرده، این‌گونه است:
«شیعه به معنی دقیق کلمه، آنطور که نزد فقها و متکلّمان و مورخّان معروف است، در زمان علی(علیه السلام) یافت نمی‌شد و بعد از مرگ او، به مدّت کمی به وجود آمد. کلمة شیعه در زمان علی‌(علیه السلام) ، معنی لغوی قدیمی را که در سوره‌های قصص و صافات آمده است، داشت:
و دخل المدینة علی حین غفلة من أهلها فوجد فیها رجلین یقتتلان هذا من شیعته و هذا من عدوّه فاستغاثه الّذی من شیعته علی الّذی من عدوّه فوکزه موسی فقضی علیه19.
و إنّ من شیعته لإبراهیم.20
کلمة شیعه در این دو آیه و آیات دیگر از این دست، به معنای فرقه‌ای از پیروان و انصار است؛ آنهایی که موافق رأی و روش کسی یا گروهی عمل می‌کنند. مردی که شیعة موسی بود، فردی از بنی اسرائیل بود و مردی که از دشمنان موسی بود، از مصریان بود.
به این طریق مفسّران قدما، که تفسیر را از فقهای اصحاب نبی گرفته‌اند، این آیه را که «ابراهیم شیعة نوح بوده است»، به معنای پیرو سنّت، راه و رأی او و متدیّن به دین او گرفته‌اند. همان‌گونه که دستة دیگر از مفسّران نیز می‌گویند که شیعة علی(علیه السلام) در زمان خلافت او، همان اصحاب او بودند که با او بیعت کردند و پیرو رأی او شدند.
با این نظر، شیعه نبودن و بودن مساوی است با کسی که با او جنگیده است یا با او نجنگیده است. لفظ شیعه در زمان علی تنها منحصر به اصحاب او نمی‌شده است و برای معاویه نیز شیعیانی بوده که آنها افرادی از شام و دیگر شهرها بودند که از او پیروی می‌کردند».
طه حسین در ادامه گفته است:
«به این ترتیب در زمان علی(علیه السلام) ، لفظ شیعه به معنی معروف نزد فقها و متکلّمان در آن زمان نبوده، بلکه دلالت به معنی قریب آن می‌کرده است و در آن معنی در قیاس با همة دشمنان استعمال می‌شده است. نصّی قدیمی نمی‌شناسم که در آن لفظ شیعه به علی‌(علیه السلام) قبل از وقوع فتنه اضافه شده باشد. بنابراین برای علی(علیه السلام) قبل از وقوع فتنه، شیعه‌ای که نسبت به بقیة امت ظاهر و ممتاز باشند، نبوده است».
او اضافه کرده است:
«و به طور کلّی می‌توان گفت که برای علی‌(علیه السلام) شیعه‌ای ممتاز از امت، قبل از فتنه وجود نداشته است که فقها و متکلّمان در اثنای حکومت او بشناسند»21.
بنا به آنچه طه حسین بیان کرده، بعضی اشکالات وارد است:
اوّلاً، گفتة او که، شیعه به معنی دقیق نزد فقها، متکلّمان و مورّخان در زمان زندگی علی‌(علیه السلام) یافت نمی‌شود و بعد از وفات او به مدّت کمی پیدا شده است، خالی از تأمّل نیست. حقیقت مطلب این است که شیعه به معنی واقعی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) پیدا شد و بزرگان صحابه، خود را به امامت امیرمؤمنین‌(علیه السلام) معتقد می‌دانستند. به علاوه آن دسته از احادیث نبوی که در آن به فضیلت شیعیان امام‌(علیه السلام) و منزلت و کرامت آنها نزد خدای متعال اشاره شده، مؤیّد این حقیقت است.
ثانیاً، او بیان کرده که در نصوص قدیمی، قبل از وقوع فتنه، نسبت شیعه به علی‌(علیه السلام) وجود نداشته است. امّا ما تعدادی از نصوص نبوی را که در آن لفظ شیعه به امام علی‌(علیه السلام) اضافه شده و پیروان امام‌(علیه السلام) و صفات کریمه‌ای از آنها را بیان کرده است، نقل کردیم. فقط می‌توان گفت که ایشان تحقیقی از مصادر حدیث نکرده است تا از آن مطلع شود.
ثالثاً، او ذکر کرده که برای امام‌ (علیه السلام) شیعة خاص و متمایزی قبل از فتنه و بعد از آن و در اثنای خلافت ایشان نبوده است و این نیز جای تأمّل دارد. برای امام‌(علیه السلام) شیعیان مشخّصی وجود داشت و آنها از بزرگان اسلام و مشاهیر صحابه مثل صحابی جلیل القدر، عمّار بن یاسر، ابوذر، حجر بن عدی، میثم تمّار، رشید هجری و غیر آنها بودند که سید محسن عاملی در دایرةالمعارف خود ـ اعیان‌الشیعه ـ اسامی آنها را بیان کرده است و بیشتر آنها با امام علی‌(علیه السلام) در واقعة صفّین بودند؛ از انصار هشتاد و هفت نفر، از آنهایی که در بیعت رضوان حاضر بودند نهصد نفر و مجموع صحابه‌ای که با او بودند، دو هزار و هشتصد نفر. بنابر آنچه عاملی ذکر کرده، در واقع برای امام‌(علیه السلام) شیعیانی متمایز و معروف به ولایت او وجود داشته است.
6. برنارد لویس: نظر برنارد لویس مستشرق در این باره چنین است:
«تأسیس شیعه بعد از کشته شدن امیرالمؤمنین‌(علیه السلام) و شهادت امام حسین‌(علیه السلام) بوده است و این دو نفر، در پیدایش تشیع انقلابی به رنگ مهدویّت تأثیر داشته‌اند».
این رأی هم موثّق نیست؛ زیرا همان‌گونه که ما اشاره کردیم، تشیع در زمان رسول خدا(صلی الله علیه واله) ظاهر شد و انتشار آن در زمان خلافت امیرمؤمنین‌(علیه السلام) بود. مردم عدالت او و بی‌رغبتی‌اش به لذّات دنیا و بنای او را در مصلحت عامّه دیدند. احاطة کاملش به جمیع علوم و معارف، او را مبدل به مدرسة درخشانی کرد؛ مملوّ از چیزهایی که انسان با آن ارتقا می‌یافت. امام علی‌(علیه السلام) به بیشتر مسلمانان ثابت کرد که وارث کمالات و علوم انبیا(علیه السلام) است.
مالک اشتر خطاب به مردم می‌گوید:
ای مردم، این [امام علی‌(علیه السلام) ] وصی اوصیا و وارث علم انبیا است22.
همچنین از مهم‌ترین اسباب در انتشار تشیع و اشاعة آن در بین مسلمانان، شهادت ریحانة رسول‌الله‌(صلی الله علیه واله)، امام حسین‌ (علیه السلام) بود؛ کسی که بر طاغوت زمانش ـ یزید بن معاویه ـ خروج کرد تا با این کار، حکومت قرآن و عدالت اسلام را برقرار کند؛ خیرات خدا را بین فقرا و بدبختان جهان انتشار دهد؛ به تمام عوامل شکست و تخلّف در عالم عربی و اسلامی پایان دهد و در این راه و به خاطر هدف مقدسش، به ‌صورت وحشتناکی ـ که تاریخ نمونة آن را در قساوت به خود ندیده است ـ به شهادت رسید و از ترس آن، وجدان عالمی متزلزل شد و بیشتر مردم با حسرت و اندوه به تشیع و ایمان به مبادی اهل‌بیت(علیه السلام) گردن نهادند.

پى‏نوشت‏ها:

1. مجمع الزوائد، ج 9، ص 131؛ کنوز الحقائق، ص 188، الاستیعاب، ج 2، ص 457.
2. صواعق المحرقة، ص 93؛ مجمع الزوائد، ج 9، ص 131.
3. کنوز الحقائق، ص 92.
4. همان، ص 82.
5. الصواعق المحرقة، ص 96.
6. الدرّ المنثور.
7. همان.
8. طبقات الشیعة، فضائل الشیعة.
9. المقالات و الفرق،ص 15.
10. فرق الشیعة، ص 15.
11. الزینة ورقة، ص205.
12. الزینة ورقة، ص 205؛ والاختصاص، ص 6.
13. أصل الشیعة و أصولها.
14. زندگی امام صادق(علیه السلام) ، ج 7، ص 181.
15. العبر.
16. الفصل فی الملل والنحل، ج 2، ص 80.
17. الفرق المتفرقة بین أهل الذیغ والزندقة، ص 6.
18. الفهرست، ص 175.
19. سورة قصص، آیة 15.
20. سورة صافات، آیة 83.
21. الفتنة الکبری، ص 603، ج 2، ص 601.
22. تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 151.

منبع: ماهنامه موعود